اگر از داستان های کوتاه عاشقانه لذت می برید کتاب صوتی دال دوست داشتن را به شما پیشنهاد می کنیم این کتاب مجموعه‌ای از یادداشت‌های حسین وحدانی است که در شبکه های اجتماعی منتشر شده است و موضوعات آن درباره عشق و زندگی انسان هاست. این کتاب که در سال ۱۳۹۹ انتشار یافته است مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه حسین وحدانی است که سال ها آنها را نوشته و در یک کتاب جمع آوری کرده است که مدت زمان آن 2 ساعت و ۱۴ دقیقه است. برای دانلود این کتاب صوتی می توانید از سایت yyjc/book اقدام کنید.

حسین وحدانی و مجموعه آثار آن:

حسین وحدانی یکی از روزنامه نگاران و نویسندگان ایرانی است که به دلیل سابقه ای که در سالها فعالیت در شبکه های اجتماعی داشته است توانایی ارتباط نزدیک و خوبی را با مخاطبان خود دارد که توانسته طرفداران زیادی را جذب مطالب ساده خود کند. در واقع حسین وحدانی با زاویه دید عالی و لحن پرکشش خود به خوبی دغدغه های روزمره زندگی آدم‌ها را در کتاب صوتی دال دوست داشتن آورده است. از مجموعه آثار حسین وحدانی می‌توان به( عین عاشقی، گاهی پیش می‌آید، نوشته برای کامبیز، کمی مانده به ساعت ۱۲، دست چپ پله سوم از پایین، کابوس شنبه ها، هیوا اسم دختر است و…) اشاره کرد.

این کتاب دوست داشتنی عاشقانه، به افرادی که می خواهند از اخبار و خشونت و جنگ امروزی و زندگی خسته کننده روزمره خودشان دوری کنند پیشنهاد می شود. همانطور که می دانیم شنیدن داستان های عاشقانه می تواند آرامش و روحیه بالایی را به مخاطبان انتقال دهد. همچنین نویسنده کتاب صوتی دال دوست داشتن با استفاده از زبان ساده و دوستانه ارتباط خوبی با طرفدارانش برقرار می کند و به راحتی در مورد مسائل مهم زندگی و موضوعاتی مانند عشق، عادت، وابستگی و حتی غم صحبت می کند.

در کتاب صوتی دال دوست داشتن می شنویم

دکمه‌های روح

پرسید:

– به نظر تو نمره‌ی صمیمیت ما از ده چند است؟

از هوشمندی پشت سوالش جا خوردم. فکر کردم به این که سال‌هاست کسی از من چنین سوالی نپرسیده. یعنی که کسی دغدغه‌ی صمیمیت نداشته است. ببین؛ این‌جور است که وقتی با کسی قرار کافه و گپ و چای و سفر و مهمانی می‌گذاری شاید پس ذهنش/ ذهنت این باشد که آیا ممکن است کار این قرار به کجا بکشد؟ ممکن است این دغدغه‌ات باشد یا نباشد. نگرانش/ نگرانت کند. دغدغه‌ی عریانی جسم با بسیاری از ما هست، یا دست‌کم زمانی بوده است. یعنی یک جای رابطه فکر می‌کنی به این که خب، آیا حالا من می‌خواهم این حجاب را بدرم؟ می‌خواهم آدم رابطه را راه بدهم و اجازه بدهم از مرز تنم بگذرد و خودم هم پایم را بگذارم آن طرف سیم‌خاردار، مرز جسم را رد کنم؟ این سوالی است که آدم از خودش می‌پرسد و به تجربه یا عادت یا ترس یا هر ملاک و معیار دیگری کم‌کم جواب شخصی‌اش را برایش پیدا می‌کند.





دانلود

دانلود فایل ها