معرفی کتاب راه انسان شدن

همۀ افراد باسواد می‌توانند از کتاب راه انسان شدن، اثر کارل راجرز، به قدر درک و همت خود بهره گیرند و روابط خود با دیگران را بهبود بخشند تا به سوی خویشتن‌‌سازی و تعالی خود گام بردارند. هر چند در اصل این یک کتاب روانشناسی و تعلیم و تربیت است، ولی دانشجویان روانشناسی، علوم تربیتی، روان‌پزشکی و مددکاری اجتماعی، علوم اجتماعی، الهیات و فلسفه می‌توانند از آن بهره‌های علمی فراوان ببرند.

کتاب راه انسان شدن (On becoming a person) شامل 21 فصل است که هر فصل از استقلال کامل برخوردار است. تمامی فصل‌ها مقاله‌هایی بوده‌اند که دکتر کارل راجرز (Carl Ransom Rogers) به مناسبت‌های مختلف آن‌ها را نگاشته و یا سخنرانی کرده است. از این رو خوانندگان برای فهم فصل‌های بعدی نیازی به مطالعۀ فصل‌های قبلی ندارند. افزون بر این، تمامی فصل‌ها از کیفیت و ماهیت جداگانه‌ای برخوردارند. راجرز تنها به مباحث بسیار تخصصی روانشناسی در این کتاب نپرداخته است، بلکه سوای روانشناسی ناب و پژوهش‌های مربوط به نظریه‌ها، به موضوعاتی در باب خانواده، آموزش و پرورش، برقراری ارتباط‌های انسانی، فلسفه، علم و سیاست نیز مبادرت ورزیده است.

به همین دلیل کتاب گسترۀ پردامنه‌ای از کتاب‌خوان‌ها را راضی می‌سازد. از دیگر سو، این اثر یک کتاب درسی تخصصی به معنی دقیق کلمه نیست. راجرز نظریه‌های تخصصی خود را به گونه‌ای مشروح در زمینه‌های روانشناسی، مشاوره و درمان در آثار دیگر خود آورده است. در این اثر خوانندگان بیشتر با نظریات عمومی او دربارۀ انسان و حوادث و ارتباط‌های مربوط به او آشنا می‌شوند. این اثر راجرز را نه تنها به عنوان یک روانشناس، که یک فیلسوف و جامعه‌شناس معرفی می‌کند.

کتاب راه انسان شدن از جهت پژوهش دارای اهمیت ویژه‌ای برای پژوهشگران علوم انسانی است. راجرز در بخش نخست این کتاب می‌گوید: «من به گونه‌ای فزاینده به پژوهش اهمیت داده‌ام.» و در جایی دیگر اضافه می‌کند: «گروه‌های گواه، آزمون‌ها، همبستگی‌ها، (آزمون ‌t) و درصد‌های مهم به ما یاری می‌دهند تا حدس‌های ذهنی درست داشته باشیم و از فریب دادن خود بپرهیزیم … آزمایش‌های معنی‌دار به عنوان مستخدمانی به کار می‌روند که کوشش آن‌ها صرف رسیدگی کردن به حدس‌های ذهنی، جزم‌اندیشی یا فرضیۀ یک شخص می‌شود که آیا با واقعیت عینی مطابقت دارد یا نه».

این کتاب به هیچ وجه اندرزنامه نیست و هیچ شباهتی به «خودآموز» ندارد، بلکه این تجربۀ راجرز است که خوانندگان مقاله‌ها غالباً آن را چالش‌انگیز و پرمایه می‌یابند. محتوای کتاب تا اندازه‌ای به شخص در تصمیم‌گیری‌های شخصیش و در پیگیری آن‌ها به موازات تلاش‌هایش در جهت تبلور شخصیتی که مایل است داشته باشد، اطمینان می‌دهد.

دکتر کارل راجرز درباره نوشتن کتاب راه انسان شدن می‌گوید: به ساده‌ترین بیان، هدف از این کتاب آن است که شما را در تجربۀ خود، تجربه‌ای که بخشی از وجود من است، شریک و سهیم سازم. این آن چیزی است که من در جنگل‌های زندگی امروزین و در سرزمین پهناور و بدون نقشۀ ارتباط‌های شخصی به تجربه در آورده‌ام، این‌ها، چیزهایی هستند که من دیده‌ام و باورهای من از آن‌ها مایه گرفته‌اند.

این‌ها راه‌هایی هستند که من پیموده‌ام و در آن گذرگاه‌ها باورهای خویش را آزموده‌ام. این‌ها برخی از گم‌گشتگی‌ها، پرسش‌ها، دلواپسی‌ها و بی‌اطمینانی‌هایی هستند، که من با آن‌ها مواجه هستم.

راجرز نمونه واقعی یک دانشمند علاقه‌مند به پژوهش بود. او فرمول‌بندی‌های خود را به آزمایش‌های پژوهشی می‌سپرد. خوانندگان ملاحظه خواهند کرد که در سرتاسر کتاب او یا به یافته‌های پژوهشی دیگران استناد می‌کند یا پژوهش‌های انجام‌ داده خود را به تفصیل تشریح می‌کند.

دستاورد دکتر کارل راجرز از تجربه‌های بالینی و پژوهش‌های این سالیان، چندین کتاب و مقاله‌های بسیاری است. نوشتارهایی که در این مجلد آمده از میان مقاله‌هایی انتخاب شده‌اند که آن‌ها را در ده سال آخر از سی و سه سال زندگی حرفه‌ای خود، یعنی میان سال‌های 1951 تا 1961، نوشته‌ است.

در بخشی از کتاب راه انسان شدن می‌خوانیم:

این کتاب دربارۀ تجربه‌های بسیار شخصی هر کدام از ماست. دربارۀ مراجعی است که در دفتر من، آن‌جا کنار میز می‌نشیند، تلاش می‌کند که خودش باشد، تا سرحد مرگ از این که خودش باشد هراس دارد تلاش می‌کند که تجربۀ خود را آنگونه که هست ببیند، می‌خواهد که آن تجربه بشود و با وجود این از دورنمای آینده به گونه‌ای ژرف می‌ترسد.

این کتاب دربارۀ من است به گونه‌ای که در آن‌جا با آن مراجع می‌نشینم. رویم به اوست و در‌ آن تقلای ژرف و حساس، تا آن‌جا که بتوانم شرکت می‌کنم. دربارۀ من است که می‌کوشم تجربۀ مراجع را همراه با معنی و احساس و مزه و طعمی که برای او داشته است، درک کنم. دربارۀ من است که به خاطر فهمیدن آن مراجع و برای خطاپذیری انسانی خود، می‌خواهم زار بزنم و دربارۀ شکست‌هایی است که گاه و بیگاه از این که زندگی را آن گونه که مراجع می‌بیند نمی‌توانم ببینم، نصیبم می‌شود. شکست‌هایی که مانند اشیاء سنگین فرود می‌آیند و بر سر راه پیچ در پیچ و پر از ظرافت رشدی که در حال تحقق یافتن است، قرار می‌گیرند.

دربارۀ من است که به سبب مزیت ماما بودن، برای تولد شخصیتی تازه، به گونه‌ای که در کنار بایستم و نگران پیدایش یک خود، یک شخص و ناظر فرآیند تولدی باشم که من در آن یک سهم مهم و آسان‌‌سازی داشته‌ام، سخت شادمان می‌شوم. هم دربارۀ مراجع و هم من است که به نیروهای مؤثر و سازمان‌ یافته‌ای که در همۀ این تجربه نمایان هستند و به نظر می‌رسد آن نیروها به گونه‌ای ژرف در همۀ گیتی ریشه‌دار باشند، با شگفتی توجه می‌کنیم. من بر این باورم که این کتاب دربارۀ زندگی است، زندگی که آشکارا خود را در فرآیند درمانی ظاهر می‌سازد با قدرت کور و گنجایش ویرانگری بسیار سترگش، اما با پیروزی خرد کننده‌اش به سوی رشد، در صورتی که فرصت برای رشد فراهم باشد».





دانلود

دانلود فایل ها