دانلود رایگان pdf کتاب زن بودن (به زنانگی خود تحقق بخشید و علاقه را بیابید) نوشته (ترجمه) تونی گرنت فروزان گنجی زاده

زندگی , شماره , مردان ,آمازون, آمازون , ازدواج , مردانه ,زنان و مردان,مردان و زنان

اضافه به لیست علاقمندی ها

۲۷۵,۰۰۰ ریال

: ۳۷۰۲۸
: زنان و فمنیسم
: زن بودن (به زنانگی خود تحقق بخشید و علاقه را بیابید)
: فمنیسم- نگرش ها
تونی گرنت
فروزان گنجی زاده
: ورجاوند
: رقعی
: ۱۴.۵
: ۲۱.۵
: نرم
: ۲۲۴
: ۲۷۵,۰۰۰ ریال


عبارات مهم : زندگی

کتاب زن بودن بیان چگونگی دور شدن زنان جوامع صنعتی و مدرن معاصر از سرشت و فطرت طبیعی خود هست. تونی گرنت نویسنده کتاب با تأکید بر نقش ابزاری زن در جوامع سرمایه داری کلان، ضمن انتقاد از شعارهای جنبش فمنیستی و انقلاب جنسی پیامد و تأثیر آن را بر روح و روان زن و انحطاط خانواده نشان می دهد. نویسنده چهارگونه شخصیت در دنیا معاصر را جهت زن تصویر می کند؛ زن مادونا، آمازون، مادر و معشوقه و سپس به بررسی دقیق هریک از این ابعاد می پردازد او اعتقاد است زن امروزی به صورت یک زن آمازون درآمده که از محیط زیست ملایم و لطیف خود دور افتاده است و اکنون نیازمند است تا زنانگی گم شده است اش به خاص جنبه های مادر، مادونا و معشوقه شخصیتش را باز یابد وی در نهایت زنی را کامل می داند که در طول دوره حیاتش همه جنبه های روانی خود را تجربه کند و در هم بیامیزد.
این کتاب مشتمل بر 9 فصل است که گزارشی اجمالی از آن تقدیم خوانندگان محترم می شود.
فصل اول: دروغ بزرگ آزاد سازی
جنبش فمنیستی در شروع به زنان وعده های هیجان انگیز و اغوا کننده داد به گونه ای که عده ای از زنان شوهر و فرزندانشان را ترک کردند و وعده ای در پی دستیابی به حرفه یا علایق شخصیِمتعلق به خود فکر ازدواج و تشکیل خانواده را از ذهن بیرون کردند این تأکید بر خودکفایی و فرد گرایی باید کیفیت زندگی زنان را ارتقا می داد و حق گزینش ها و روابطشان با مردان را اصلاح می بخشید ولی اکنون بعد از گذشت چند دهه، زنان با این حقیقت مواجه شده است اند که نمی توان به وعده هایی که فمنیسم و آزادی نوید داده بود اعتماد کرد.
نویسنده در این فصل، وعده ها و اسطوره های تحقق نیافته ای که عنصرهای افراطی انقلابات فمنیستی تبلیغ کردند را بررسی می کند:
دروغ بزرگ شماره یک: زنان نه تنها می توانند بلکه باید از بعد آنچه که مردان انجام می دهند برآیند.
* این شعار زن معاصر را وادار ساخته تا به گونه ای وظیفه مضاعفِ اَبرانسانى، که غالباً او را فرسوده و ناتوان و تنها رها می کند، تن در دهد.
دروغ بزرگ شماره دو: مرد و زن اساساً همانندند.
* در صورتیکه مردان و زنان نه تنها از لحاظ بیوزیست شناختی بلکه از نظر روان شناختی نیز با یکدیگر تفاوت دارند.
دروغ بزرگ شماره سه: موفقیت بر جذابیت می افزاید. این عقیده عنوان می کند، جذابیت یک زن در نزد مردان به همراه موفقیت هایش زیاد کردن می یابد.
* در عشق، زن به خاطر خصیصه های استثنایی خانمانه اش مورد علاقه و ستایش مرد قرار می گیرد.
« طبق آمارهای تحقیقاتى، زنان با تحصیلات اوج آمادگی کمتری جهت ازدواج دارند و به ندرت همدم مناسبی هستند[1]»
دروغ بزرگ شماره چهار: افسانه «توان تحقق نیافته شخص»، طبق این نظر ما «زنان» همگی از استعداد و توان فوق العاده ای برخورداریم که تنها باید به تحقق درآید.
* حقیقت این است که اکثر زنان مثل اکثر مردان اشخاص عادی هستند.
دروغ بزرگ شماره پنجم: همانندی جنسی زنان و مردان، – زن و مرد قادرند به طور یکسان از آمیزش جنسی لذت ببرند.
* زنان نمی توانند همخوابگی صرف را به همان آسانی که مردان می توانند از علاقه جدا کنند.
دروغ بزرگ شماره شش: می توان ازدواج و بارداری را به تأخیر انداخت.
* سیستم تولید مثل زن، محدودیت زمانی دارد و در سنین اوج امکان بارداری و وضع حمل جهت زنان وجود ندارد و اگر هم ممکن باشد همراه با مشکل و خطر است.
دروغ بزرگ شماره هفت:مونث بودن مساوی ضعیف بودن هست، رفتارهای مرسوم زنانه، ملایمت، ظرافت، مهربانى، ….اغلب رفتارهایی کاملاً مسخره تلقی می شود.
* رفتارهای خانمانه از یکسو باعث تقویت حس آسیب پذیرى، پذیرندگی و جذابیت زنان می گردد و از سوی دیگر میل به سطوح بالایی از سرسپردگی و حمایت را در مردان بر می انگیزد.
دروغ بزرگ شماره هشت: انجام دادن بهتر از بودن هست. فمینیسم رفتارهای سنتی خانمانه که متضمن نوعی پذیرش منفعلانه و سکوت است را مسبب بی حاصلی و بی ارزشی زن می داند.
* گوش سپردن، حاضر بودن و با قلب و ذهن باز، دیگری را پذیرفتن، پیوند عمیقی با غرایز خانمانه در ارتباط با علاقه دارد.
دروغ بزرگ شماره نه: اسطوره خودکفایى. شعار فمنیسم «زن همان قدر به مرد نیاز دارد که ماهی به دوچرخه»
* نشان اندیشه آمازونی ست که مردها را فقط به باعث باروری و تولید مثل به درد بخور می دانند.
دروغ بزرگ شماره ده: زنان از خانمانه شدن مردان لذت می برند.
* زنان، مردی با شاخصه های خانمانه را دوست ندارند همان طور که مردان زنی با شاخصه مردانه را دوست ندارند. «زن واقعی» و «مرد واقعی» تحسین می شود.
فصل دوم زن آمازون
– مسیری که جنبش آزادی زنان طی دو دهه گذشته ما را به سوی آن رهنمون کرده، مسیری به سوی جامعه آمازون هست. (داستان هیپولیتا و تسوس)
– زن آمازون امروزى، نه آرامش یافته و نه حصارهای خود را گشوده هست. او پریشان و فرسوده هست. نسبت به جنس مخالف نگرشی رقابتی دارد و با آنها مبارزه می کند «تا مردانی بهتر از آنها باشد» از درک تفاوت های روانشناختی و رشدی میان دو جنس عاجز هست. جهت وی صرف وجود داشتن به تنهایی کافی نیست و به معنای هیچ بودن است.
فصل سوم: چهار جنبه زن
هر زنی دارای چهارجنبه زنانگی به شرح زیر است:
جنبه آمازون: زن آمازون دارای تمرکز حواس اوج و فزون خواه هست، ابراز وجود می کند، نشانه دار و متکی به نفس و خود کفا هست، ارتباط او با مردان زندگی اش در قالب همکار، رفیق و رقیب است.
جنبه مادر: حامی و سرپرست هست. زنی است که با وابستگی اش به دیگران کامیاب می شود، او نه تنها فرزندانش را بزرگ می کند، بلکه سایرین و خویشاوندان، دوستان مؤنث و همسر را هم می پرورد.
جنبه مادونا- سرشتی الهام بخش است و معیارها و ارزش ها و ایده ها را انتقال یافته می کند. بازتابنده و تجسم محسنات کامل خانمانه از لحاظ بردبارى، وقار و وفای به عهد هست. این نوع زن در پی کسب عظمت جهت خود نیست، او ترجیحاً مرد را در زندگی به سوی عظمت می کشاند و بی هیچ قید و شرطی از تلاش وی در جستجوی کسب خرسندی و موفقیت حمایت می کند.
جنبه معشوقه: زنی که در روابط شخصی خود با مرد در سطوح متفاوت عقلانى، عاطفى، جنسی بیش از هر چیز دارای نقشی تعیین کننده و فعال است.
– زن باید نهایتاً در طول دوره حیاتش تمام چهار جنبه روان خود را تجربه کند و در هم بیامیزد. باید به درون خویشتن خود بنگرد و آن جوانبی از شخصیتش را که هنوز نیازمند رشد هست، کشف کند.
– زن امروزی شدیداً به سوی جنبه آمازون شخصیتش متمایل شده است هست، او به سوی قدرت و در ضدیت با علاقه جهت گیری کرده هست. مادری را به تعویق می اندازد، با مادونا که از مد افتاده، در تماس نیست و از معشوقه فقط به قصد کامجویی جنسی استفاده می کند.
– زن آمازون امروزى انرژی اش را در دنیا بیرون به کار می گیرد، نه در جهت آفرینش پیوند و روابطی پر مهر و محبت، او احساس می کند فقط به علت «انجام دادن» ارزش دارد. به عبارتی به علت موفقیت ها و دستاوردهایش نه به علت و بودنش یعنی شایستگی های خانمانه کاملش.
– زنانی که با جنبه های زنانگی ارزش در تماس اند لزوماً از جنبه آمازون بی بهره نیستند(یعنی الزاماً موجوداتی بی اراده که تحت نظارت دیگران باشند نیستند)
فصل چهارم بحران در مادونا
– زن آمریکایی امروزی دستخوش بحران مادونا شده است هست، تنها در پی ماجراجویى، ارضای خاطر شخصی و جنسی بوده هست. امید و رؤیاهایش را فقط جهت خود و آینده اش سرمایه گذاری کرده، بر پاکدامنی پیش از ازدواج خط بطلان کشیده و نسبت به مردان و مسأله ازدواج که می تواند انبساط خاطر او را در زندگی تأمین کند پایبندی کمی نشان می دهد.
– بااهمیت ترین بخش غالب مادونای زن، وفای به عهد اوست. به عبارتی مرد را در ثروت یا تنگدستى، در خوشی یا ناخوشی می پذیرفت ولی زنان امروزی با دیدن نخستین علامت ضعف یا نقص در همسرانشان آنها را ترک می کنند.
– سیل عظیم زنانی که از شوهرانشان طلاق گرفته اند در فقدان ایمانشان اشتراک دارند. ایمانی که به کمک آن و نیز حمایت خانمانه ارزش می توانستند با مردانشان پرسشها زندگی را کنار بزنند و رابطه خود را با موفقیت نجات دهند.
– اندیشه فمنیستی بر این باور است که مردان زنان را اذیت و سرکوب کرده و زندگی آنها را تحت کنترل در آورده اند.
– زن امروزی پیش از گرفتن هر گونه تعهدی از مرد تن به آمیزش جنسی با او می دهد. قبل از اینکه مرد دلباخته او شود با او زندگی می کند و در حالت اضطراب و بلا تکلیفی دائمی است.
– در صورتی که زنان با به کارگیری جنبه مادونا و معشوقه، مردان را اهلی و متمدن می کنند، آنان را بر می انگیزند و به عظمت می رسانند.
فصل پنجم: زنانگی را در آغوش بگیریم
– زن امروزى، پی برده است که زندگی کردن فقط با جنبه مردانه شخصیتش جهت او دارای فایده های معدودی ست.
– در بعد ظاهر فریبنده، کامل و خودکفای بسیاری از زنان امروزی موجودی عصبی و غمگین نهفته است که غالباً احساس می کند جهت زندگی واقعی وقت ندارد. زن اگر پیش از این در بندخانه و شوهر و فرزندانش بود، اکنون غالباً با کار و اهدافش به زنجیر کشیده شده است است و هیچ وقت در گذشته فشار را مثل امروز احساس نکرده است.
– زن امروزى آموخته تا در داد و ستد زبانش را گاز بگیرد. او نمی خواهد دستی را که به وی غذا می دهد قطع کند. دستی که سابقاً متعلق به مردش بوده ولی اکنون به رئیسش «مرد یا زن» تعلق دارد. در واقع احترامی را که زنان در گذشته جهت همسران خود قائل بودند اکنون به افراد متعددی انتقال داده اند. در حوزه کاری زنان به این نتیجه رسیده اند که با احترام گذاشتن به دیگران خود آنها نیز متقابلاً پاداش می گیرند. این عنوان در زمنیه علاقه نیز صادق است ولی متأسفانه آن را تحت عنوان «تمکین کردن» از مرد، گناهی مرگبار، خیانت به جنس زنان و در نهایت منتهای بی احترامی به زن تلقی می کنند.
– تمام انسان ها نیاز به وابستگی دارند. زن متجدد با انکار حقیقی ترین بخش وجودش به استقلال خود تحقق بخشیده هست، منتها این استقلال تنهایی او را نیز در پی داشته است.
– بخش مهم، برون فکنی جامة زرهی آمازون و دسترسی به مردان این است که نشان دهیم به آنها نیاز داریم و به سادگی کمک بخواهیم، به صورت مرد در برابر مرد با آنها رابطه برقرار نکنیم.
– قلمرو زندگی زنی که مایل است فقط یکی از جوانب زنانگی اش را برگزیند بسیار محدود هست. مطمئناً یکی از اهداف خوب زندگی این است که ما تمام آن چیزی باشیم که می توانیم، هم جهت خود و هم جهت کسانی که دوستشان داریم.
فصل ششم، قهرمانتان را بیابید
– زن به خود می گوید: هر وقت مرد مناسب را ملاقات کند زندگی حقیقى، عشق، ازدواج و مادری را شروع خواهد کرد. ولی مرد مناسب از راه نخواهد رسید لیکن او را با دلداده خیالی اش که مردی بی نظیر است و یک مرد تمام عیار بی عیب و نقص است و در ناخودآگاهش پرسه می زند مقایسه می کند. زنی که به وسیله دلداده خیالی اش تسخیر شده، هر لحظه در جستجوی عیب و ایراد است.
– خرده گیری از مردان که عموماً به «کوبیدن مرد» معروف هست، همراه با انقلابات فمنیستی و جنسی و نیز دلداده خیالی درونی زنان متجدد به طور پیوسته گسترش یافت. زنان از مردان قطع امید نکردند بلکه از آنها انتظارات بیشتری داشتند و هر قدر این انتظارات زیاد کردن یافت، مردان ناشایسته تر به نظر رسیدند.
– شاید بسیاری از زنانی که دارای مشاغل سطح بالایی هستند از نداشتن فرزند و تنها ماندن اظهار پشیمانی نکنند ولی در واقع اغلب آنها پشیمانند، لیکن با دلداده خیالی ارزش در قالب کار و اشکالی از این قبیل ازدواج کرده اند.
– جهت ازدواج پایدار علایق یکسان مهم نیست، بلکه توصیه حائز اهمیت ارزش های یکسان است که همانند چسب روابط را استحکام می بخشد.
– زنی که با مادونای خود در ارتباط است به دنبال نقاط قوت می گردد و از نقاط ضعف به آسانی چشم پوشی می کند.
– هنگامی که زنان با طیب خاطر و بدون هیچ قید و شرط بخشی از سلطه گری مردانه ارزش را به جنس مخالف اعطا می کنند، آن وقت قادرند جوانب زنانگی ارزش را به عالی ترین وجه بروز دهند و در مردش اعتماد به نفس فوق العاده زیادی بر می انگیزد و نه تنها مردانگی او را، بلکه زنانگی خود را نیز ارتقا می دهد.
فصل هفتم از عهده مردان برآمدن
این فصل به درک واداره مرد بالغ تخصیص داده شده است دارد.
1- تشویش اختگى:اولین توصیه ای که باید راجع به مردان بدانیم این است که بزرگترین و ابتدایی ترین وحشت مردان، وحشت از اخته شدن است چه از لحاظ روانی و چه از لحاظ جسمانى
2- غرور و خودسرى:مردان به علت ترسی که از اخته شدن دارند بی اندازه مغروراند. بنابراین وظیفه زن است که با کم کردن این وحشت به او نشان دهد که با اعتلا بخشیدن به زندگى، بارش را سبک و راهش را باز می کند و مردانگی اش را ارتقا می دهد.
– زن عیب جو و اخته کننده فقط میوه های تلخ بی تفاوتی را از سوی مرد برداشت می کند. یا شخصیت او را به کمتر از آنچه که است تنزل می دهد و یا اینکه او را در وضعیتی قرار می دهد که سر به شورش بگذارد.
3- او را همان گونه که می یابید بپذیرید
مردان در برابر دستورات مقاوت می کنند و به میزان زیاد عنان خویش را به زنی واگذار می کنند که از مردانگی ارزش حمایت کند .
4- مادری کنید ولی خفه نکنید
جزئی از نقش خانمانه زن این است که مرد را می پرورد، او را حمایت و تشوق می کند تا رشد یابد و خود را به واقعیت در آورد، به توانایی ها عظیم خود پی ببرد. زمانی که جنبه مادری به حد افراط برسد مرد را خفیف و خوار کرده و مادام العمر او را پسر فرزند وحشت زده و فاقد اعتماد به نفس نگه می دارد.
5- رابطه ای مطلوب
حالات شخصیت:
الف)والد؛ مرکز نگرش ها و ارزش ها و عهده دار دستور و اموزش ،ارزیابی ،انتقاد و پرورش است .
ب)بالغ؛ مرکز اندیشه و تصمیم گیری است و حقیقت را می آزماید.
ج)کودک؛ مرکز احساسات و تمایلات جنسی هست، بازیگوش و شهوتران است.تمنتتتتمنتمتم
آنان را بر می انگیزند و به عظمت می رسانندمردان و زنان هر کدام تا حدودی این سه حالت را در شخصیتشان دارند. رابطه موفق بین آنها بسته به بده بستان های یکنواخت و بی تنش میان بخش های شخصیتشان هست. به عنوان مثال چنانچه والد درون زن تلاش کند با کودک درون مرد از روی دوستی رابطه برقرار کند و او آماده ی قبول آن باشد و به شکل مناسب پاسخ گوید، بده بستانی بی آلایش صورت می گیرد. ولی چنانچه زن تلاش کند جهت مرد مادری کند و مرد حال و حوصله ی آن را نداشته باشد، او نه با کودک خود بلکه از طریق بالغ و چه بسا حتی با والد خشمگینش تصویر العمل نشان می دهد.
6- مادونای سیاه
مادونای سیاه یکی از ابعاد پنهان وجود زن است یعنی جنبه سرد زنانگی که هنگامی که مرد کار نادرستی می کند باید از او روی گرداند، خشم و ناامیدی را معمولاً می توان به عالی ترین وجه از طریق رویگردانی خاموش مادونای سیاه ابراز کرد. رویگردانی خاموش به مرد وقت می دهد تا بیندیشد و در مورد خطایی که مرتکب شده است تعمق کند در صورتی که بد خلقی و سرکوب تهاجمی موجب ترغیب مرد به مقابله به مثل می شود.
7- گریه و خنده
هر بیانِ عاطفى و ابراز خود انگیخته احساسات می تواند موجب لذت بخش تر شدن زندگی شود.
8- نشان دهید به او نیاز دارید.
اشتیاق مرد به ادامه رابطه، هنگامی که صادقانه و خاصلانه احساس نکند که زن به او نیازمند هست، رو به زوال می گذارد.
استقلال و برخورد ستیزه جویانه زنان، در مردان احساس عجز و ناتوانی به وجود می آورد. مردانی که احساس ضعف می کنند اغلب تصویر العمل هایی خصمانه نشان می دهند، احساس بیهودگی می کنند، شدیداً انتقاد می کنند یا کاملاً بعد می کشند.
فصل هشتم و نهم
تسلیم پرحلاوت و تحقق زنانگی از طریق ازدواج
– زنی که خود را از دورن و بیرون تسلیم قدرت علاقه کند قادر می شود تا هم از لحاظ جنسی و هم عاطفى، ژرف ترین توانایی های خانمانه اش را تحقق بخشد. تنها یک زن متعادل و آگاه نسبت به هویت شخصی خود آمادگی شروع فرایند تسلیم را دارد، کسی که از عزت نفس کافی برخوردار است تا از عهده چنین احساسات و عواطف ژرفی که به خارج فوران می کند «مقاوت غرور، دخالت انیموس»، بر آید.
– هنگامی که زنی قدری از عزت نفسش را به خاطر مردی نادیده می گیرد، در واقع از مقاوت در برابر او صرف نظر می کند و به وی اجازه می دهد در جسم و روحش رخنه کند. او به راستی از جهاتی «تسخیر» شده است هست، با این وجود از آنجا که اجازه نداده چیزی مانع پیوند او با مردش شود «فاتح» است.
– معمولاً زن است که با سمت عاطفى رابطه زیاد در تماس هست، اکثر اوقات او است که باید اسلحه اش را با نام علاقه بر زمین بگذارد و اعلام آتش بس کند.
– زنان در علاقه پیروزی را از آن خود می سازند، لیکن به خاطر اشتیاقی که به تسلیم و تن در دادن دارند، به استمرار و پایداری ریسمان رابطه گره محکمی می زنند. فرایند تسلیم به قدری قدرتمند است که سحرانگیز می نماید. این همان چیزی ست که زن را نزد مرد عزیز می کند و مرد را وا می دارد تا از او مواظبت کند.
– زن پیش از تسلیم شدن باید مرد را متعهد به ازدواج نماید.
– ازدواج بیش از هرنوع رابطه ی دیگرى، توانایی زنان را در دستیابی و به کارگیری تمامی چهارجنبه شخصیتی زنانه، خصوصاٌ مادونا یعنی روح زن، در بوته ی آزمایش می گذارد.
1- جنس سوم نوشته پاتریشا مک برم


واژه های کلیدی: زندگی | شماره | مردان | آمازون | آمازون | ازدواج | مردانه | زنان و مردان | مردان و زنان





دانلود

دانلود فایل ها