معرفی کتاب مامان، با من کودکانه سخن بگو

کتاب مامان، با من کودکانه سخن بگو به قلم درنا شریفی، راهنمایی علمی و عملی برای برقراری ارتباط لذت‌بخش با کودکان است.

نویسنده در این کتاب به بررسی یک جورچین (پازل) شانزده تکه‌ای می‌پردازد که با به‌ کارگیری هر تکه از آن، در جای مناسب خود می‌توانید ارتباط دلپذیرتری را با فرزندتان خلق کنید. احساس ناتوانی در ارتباط با فرزند، غمگینانه‌ترین احساسی است که یک پدر یا مادر می‌تواند تجربه کند.

وقتی تصمیم به فرزند‌دار شدن می‌گیرید مطمئن هستید که هرگز رفتارهایی که اطرافیان با فرزندشان می‌کنند را با فرزندتان نخواهید کرد. اما موضوع به این سادگی‌ها نیست، وقتی خسته‌اید یا ناراحت، عصبانی یا نگران و به هر دلیلی، حال دلتان خوب نیست، کلمات نهادینه شده‌ی سرزنش و تحقیر و انکار احساس، مانند رگبار از دهانتان خارج می‌شود. انگار هیچ اختیاری از خودتان ندارید، آرزو می‌کنید که ای کاش این کلمات جزء زبان مادری شما نبودند. هنوز جمله‌تان را تمام نکرده، عذاب وجدان شدیدی در خود احساس می‌کنید، اما هر بار به خودتان می‌گویید: من از نظر وقت در مضیقه نیستم، شاید فورا تغییر نکنم اما آنقدر خودم را در معرض آموزش‌های خوب قرار می‌دهم و مرتب خودم را ارزیابی خواهم کرد تا آن واکنش‌های غیر‌ارادی و پاسخ‌های ناآگاهانه از من سر نزند.

در بخشی از کتاب مامان، با من کودکانه سخن بگو می‌خوانیم:

اگر در زندگی با کودکان خود کلافه می‌شوید و چنان احساس ناتوانی می‌کنید که هیچ راهی به جز استفاده از الگوهای قدیمی ندارید جای خوبی آمده‌اید. من نیز گاهی در ارتباط با فرزندم چنان عصبانی می‌شدم یا احساس عجز می‌کردم که هیچ راهی به جز استفاده از آن الگوها نداشتم، به کل یادم می‌رفت که خودم هم روزی بچه بودم و چه احساس وحشتناکی از برخورد والدین و بزرگ‌ترهایم داشتم. یادم می‌رفت که خودم هم روزی از اینکه مادرم در دعوای من و برادرم طرف برادرم را می‌گرفت چقدر احساس بی‌ارزشی و تنهایی می‌کردم. یا زمانی که به خاطر مردن جوجه پنبه‌ای قشنگم که هر روز برایش آب و دانه می‌گذاشتم و با او بازی می‌کردم، ساعت‌ها گریه می‌کردم، چقدر دل تنگ و ناآرام می‌شدم وقتی می‌شنیدم که: «یه جوجه پنبه‌ای چقدر ارزش داره که این همه اشک می‌ریزی؟ یکی دیگش و برات می‌خریم.» یا وقتی بزرگترهایم به هم می‌گفتند: «ولش کنین، خودش آروم میشه. بزرگ می‌شه، یادش میره.»





دانلود

دانلود فایل ها