دانلود رایگان pdf کتاب پسری روی سکوها نوشته (ترجمه) حمیدرضا صدر زاوش خرید کتاب

ایران , فوتبال ,فوتبالی,علی پروین,تاریخ ایران,همایون بهزادی,کتاب های حمیدرضا صدر, کتاب های              	             		             		زاوش

اضافه به لیست علاقمندی ها

۴۰۰,۰۰۰ ریال

:۶۳۳۸۳
:تاریخ معاصر
:پسری روی سکوها
:فوتبال
حمیدرضا صدر
: زاوش
:رقعی
:۳۵۹۸۵
:۱۴
:۲۱.۵
:نرم
:۴۹۰
:۴۰۰,۰۰۰ ریال


عبارات مهم : ایران

روایت صدر از وقایع چهار دهه فوتبال کشور عزیزمان ایران یعنی دهه های 40، 50، 60 و 70 است و آنقدر ریتم جذابی دارد که اگر آن را دست بگیرید، می توانید خیلی راحت و در وعده اول 100 صفحه آن را بخوانید. حمیدرضا صدر که دانش آموخته رشته معماری و شهرسازی هست، دکترای سینما هم دارد و همین الان یکی از اساتید دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه پایتخت کشور عزیزمان ایران هست. صدر در این کتاب مروری بر فوتبال کشور عزیزمان ایران دارد و تاریخ فوتبال کشور عزیزمان ایران را با نگاه به نام آوران آن بازخوانی کرده هست. گزیه ای از متن این کتاب پیش وی شماست:

همایون بهزادی
… او و حمید شیرزادگان نخستین قهرمان های فوتبالی ات بودند. دو نفری که آنها را با گزارش های عطا بهمنش شناختی و شیفته ارزش شدی. پیش از آن که بازی های ارزش را ببینی. می گفتند زمستان 1320 در شب برفی به دنیا آمده. در خرم آباد. به قول خودش از کولی کولی تر بود و همه شهرها وروستاهای کشور عزیزمان ایران زندگی کرده بود. نزدیکانش گفته بودند "قلب همایون ضعیف است و جهت فوتبال مناسب نیست". ولی فوتبال در قلبش جاری بود… نخستین مربی اش فخری بشمار می رفت و بعد ابتهاج که می گفت ضربه زدن را یادش داد. سپس دکتر اکرامی وارد شد و او را در تیم های خردسالان شاهین جای داد. در شاهین ابتدا مدافع راست بود، بعد هافبک شد و سپس در نوک حمله ایستاد. می گفتند در ده بعد از شماره 2 تا 11 بازی کرد تا به آن جا رسید. او را بعد از مسعود برومند رعناترین و خوش استیل ترین مهاجم کشور عزیزمان ایران می خواندند…
فروردین 1341 . گل سومش به تاج طی پیروزی 4-3 معرکه هست. جانمایه ترکیب او و شیرزادگان و پرویز دهداری. دقیقه 20. دهداری پا به توپ. یک دریبل. توپ به شیرزادگان. پاس شیرزادگان به بهزادی. ضربه بهزادی با پای چپ. گشودن دروازه منوچهر طیورچی. شاهین 3- تاج صفر. هفته بعدش طی پیروزی 3-2 برابر شعاع در شرایطی که شاهین با دو گل عقب افتاده بود دو گل می زند. برابر تیم آمریکایی ال استار یکی از چهار گل را. این بار با پرشی بلند. با یکی از آن ضربه ها که عنوان "همایون سر طلایی" را برایش به ارمغان می آورد…
… دوشنبه 26 آبان 1354 ساعت پنج بازی با نفتیانیک باکو و وداع. آویختن کفش ها در بعد از ظهری محنت آلود برابر پانزده هزار نفر. با محمد رزمجو، ابراهیم اشتیانی، یعقوب فاطمی مقدم، فریدون معینی، محمد دادکان، رضا وطنخواه، ایرج سلیمانی، اصغر ادیبی، علی پروین، محمود خردبین، جهانگیر فتاحی و صفرایرانپاک. باکو 2 – پرسپولیس یک. سوت پایان. دسته گل. ممد بوقی. بوسه بر قرآن. علی عبده آن اطراف به چشم نخورد، ولی جعفرکاشانی، عزیز مهم و اسماعیل حاجی رحیمی پور روی سکوها نشسته بودند. روبروی جایگاهی ها سنگ تمام گذاشتند. هورا کشیدند و هورا. همایون آرزو کرد پسرش شاهین که آن روز یازده ساله بود روزی خاطره اش در میدان را زنده کند. اشک و حسرت… 24 سال تلاش. 19 گل ملی. چهل هزار تومان پاداش…

علی جباری
مثل موتور ضد زنگ و ضد فرسودگی بود. می گفت "از زمانی که یاد دارم با فوتبال بوده ام. در کوچه های تنگ و خرابه های وسیع محله مان…". یکی از فرزند های آقا مدد… در دوم بهمن 1343 طی رویارویی ارتش کشور عزیزمان ایران و عراق یک شبه ره صد ساله را پیمود و پرید آن بالا. بارها و بارها دریبل زد و با گل دقیقه 88 اش بازی را 2-3 به سود کشور عزیزمان ایران کرد… 4 تیر 1344در تیم پایتخت کشور عزیزمان ایران (به تعبیری تیم ملی) برابر نورنبرگ از آلمان به میدان رفت. همان روزی که تماشاگران در اعتراض به بازیکنان گزینش شده است آن ها را هو می کردند و شعار "قلابیه، قلابیه" را سر می دادند. باز هم پیروزی 3-2 با دو گل دقایق 71 و 76 او که شکست 2-1 را به پیروزی 3-2 بدل می کرد. گل تساوی بخش او حیرت آور بود. توپ در دستان سنگربان نورنبرگ بود ومرد آلمانی موذیانه جباری را آزار می داد. حرکاتش به چپ و راست رقص گونه بودند و سخره آور. ولی جباری آن جا بود تا در چشم بهم زدنی توپ جدا شده است از دست او را با زانو ربوده و دروازه را باز کند. آن شب تماشاگران او را روی دست تا حمام بیرون امجدیه می بردند. مراسم خوش حالی شادی تا نیمه های شب ادامه می یافت…
امجدیه. 9 مرداد 1349. شب آتشبازی او. تاج 6- برق صفر در امجدیه. روند بازی تا دقیقه 32 عادی هست. بدون به ثمر رسیدن گل. بدون نشانه ای از آن چه رخ خواهد داد. تا آن که یک نفر آتشبازی را شروع می کند. روی باروت ها کبریت می کشد. با انفجاری بزرگ: کاپیتان علی جباری. او در میانه میدان پشت سر مهاجمان تاج بازی می کند. یک هافبک آرمانی. خونسرد و هوشیار. همه جا سر می کشد. شوت هایش سرکش هستند و زوزه وار جلو می روند. پاس هایش در مواقع بحرانی غیر منتظره هستند. بدون خشونت بازی می کند. بدون بازی روانی علیه حریفان. بدون جنبش طرفداران. بدون به جنگ طلبیدن داوران. او امشب با آتش بازی اش یک تنه پنج گل می زند. امشب به او تعلق دارد. فقط او…

علی پروین
امجدیه. 15 شهریور 1349. کشور عزیزمان ایران 7- پاکستان صفر… تعویضی در اواسط این دیدار یک طرفه انجام می پذیرد. تعویضی بی اهمیت. تعویضی ساده. مچ پای علی جباری می پیچید و به بیرون فرا خوانده می شود. بلندگوی امجدیه بازیکن تازه وارد را معرفی می کند: علی پروین. او امروز جهت نخستین بار پیراهن تیم ملی را می پوشد. می پوشد و تا ده سال آن را در نمی آورد. با اقتدار. با صلابت. تا بازی در المپیک و بعد بستن بازوبند کاپیتانی در جام جهانی 1978. شماره 7 به او تعلق می یابد. عالی ترین شماره 7 تاریخ فوتبال ایران…
می گویند مثل نانواهایی که خمیر نان را ورز می دهند با پایش توپ را ورز می دهد. می گویند می تواند همه را روی یک دستمال دریبل بزند… کسی تصور نمی کند این بازیکن خوش قریحه در فوتبال کشور عزیزمان ایران جایگاه یگانه ای پیدا کند. او که قد و قواره بزرگی ندارد. او که مهارت برایش اهمیت بیشتری دارد تا قدرت. او که به نظر می رسد هنر بازی را به نتیجه ترجیح می دهد. او که در حفط توپ سماجت دارد. او که می تواند توپ های مرده را به موقعیت های خطرناکی بدل کند. آن هم با رویکردی بی اطوار و بی تکلف. با بازی در خط حمله و میانی. با آزادی در حرکت به جناح چپ و راست و نفوذ به قلب دفاع حریف. پروین هرگز تکل نمی زند و درگیر نبردهای روانی نمی شود. سریع نیست ولی درک والایی از فضاهای خالی شده است دارد. معمولا پشت محوطه جریمه جهت نواختن شوت هایی که زیاد دقیق هستند تا سهمگین ظاهر میشود. از گوش ها نفوذ کرده و مدافعان حریف را به سوی خود می کشد و یارانش را در موقعیت مناسبی قرار می دهد. نمی توان توپ را میان پاهایش پیدا کرد. پاس های بغل پایش بی نقص هستند. پاس های کات دارش. چه با بیرون پا و چه داخل پا. در کنار همه این ها او بندرت مصدوم خواهد شد. هنر بی مثالی در مقایسه با همتایانش. او را مرد "مبارزه بدون درگیری" هم خواهند خواند.یکی از آن بازیکنانی که حتی هنگامی که وانمود می کند خشن است کسی باور نمی کند خشن باشد. تماشاگران معمولا شیفته بازیکنانی می شوند که بتوانند حرکات و ضربه های تخصصی ارزش را تکرار کنند. آنها با این نوع بازیکنان درگیر نوعی گفت و گو می شوند. نوعی بده بستان. به مراوده دوجانبه ای دست پیدا می کنند. پروین چنین بازیکنی هست. او طی نزدیک به دو دهه بعد این بده بستان را در میدان با طرفدارانش ادامه می دهد. با پاس های بی نقصش. با ضربه های آزادش. با گل هایش…


واژه های کلیدی: ایران | فوتبال | فوتبالی | علی پروین | تاریخ ایران | همایون بهزادی | کتاب های حمیدرضا صدر | کتاب های زاوش