معرفی کتاب آبنبات هل دار

وقتی خدا توبۀ کسی را بشنود کاری برایش انجام می‏دهد که کسی نمی‏تواند باور کند. چه کسی فکر می‏کرد، همان روزی که دماغ حمید را شکستم، حمید و مادرش، به خاطر شنیدن خبر سلامتی محمد، با شیرینی به خانۀ ما بیایند و حمید نه‌تنها مرا در آغوش بگیرد، بلکه وقتی توی حیاط تنها گیرم می‌آورد فقط و فقط یک لگد بزند؟ چه کسی فکر می‏کرد سعید، به افتخار خبر سلامتی داداش محمد، همۀ بچه‌‏ها را به ساندویچی ببرد و به من و فرهاد و حمید و امین ساندویچ بدهد و تازه یکی هم برای خودش اضافه بخرد و آخر سر، به بهانۀ اینکه یادش رفته پول بیاورد، فرشید همه را به حساب خود من بنویسد؟!

چه کسی باور می‏کرد من واقعاً تصمیم گرفته باشم دیگر دروغ نگویم و وقتی امین بپرسد چرا در این مدت این همه دربارۀ فرهاد به او دروغ گفته‏ام و فرهاد روز قیامت روی پل صراط جلویم را خواهد گرفت، به جای اینکه باز هم دروغ بگویم، با شوخی موضوع را منحرف کنم و بگویم هر کس جلویم را بگیرد او را از بالای پل هُل می‏دهم؟!

فهرست مطالب کتاب

راز
خواستگاری
کارت اضافی
پلاک دوازده به علاوۀ یک
بفرمایید حلیم!
عقاب‏ها و لاشخورها
از سرِ نو قزل خانوم!
آب دادنِ دسته گل!
روز رفتن
نامه
عمل و عکس‌العمل!
چِلّه چِخده بهار گَلده
بوی عیدی …
غروب سیزده
خیانت در خیانت و اعترافات یک دروغچی
قدم نورسیده
روز خوب، روز بد
بشقارداش
چند درسِ خالنزدیک
اولین موزی که نخوردم
معتاد
کیش و مات
خانم اوشین، آقای دلار
چشم‏داشت
اولین موزی که خوردم
از نگاه یاران





دانلود

دانلود فایل ها