خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

آیت الله شیخ فضل الله نوری , شیخ شهید مشروطه

عملکرد شیخ فضل الله نوری در جریان انقلاب مشروطه نشان می‌دهد ایشان منزل در دامنه آتشفشان بنات نموده و از گدازه‌های فتنه نیز هراسی به دل نداشت.

آیت الله شیخ فضل الله نوری , شیخ شهید مشروطه

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی گروه تحریریه سایت جوان، خاندان شیخ فضل الله به طور عام از عالمان دین بوده اند. او در محضر بزرگانی چون پدرش، شیخ حسین فاضل لنکرانی (نیای آیت الله شیخ حسین لنکرانی)، سید مهدی قزوینی، آخوند سلطان آبادی، شیخ راضی، شیخ مهدی آل کاشف الغطاء، میرزا حبیب الله رشتی به تحصیل علم پرداخت و سرانجام، به همراه محدّث نوری (دایی و پدر زن خویش) در درس میرزای شیرازی حضور یافت و آخر به اشاره میرزا به پایتخت کشور عزیزمان ایران آمد تا «چشم بیدار» او در آن جا باشد.

مراتب علمی شیخ را هیچ‌کس از دوست و دشمن منکر نبود و لکن گمان می‌کردند که فقط معلومات او منحصر به همان فقه و اصول هست. در بحبوحه انقلاب مشروطه آنچه امکان داشت به این پیرمرد، افتراء و تهمت زدند؛ ولی هیچ‌کس منکر مقام علمی او نشد.

جریان مشروطیت در ایران، از یک سو سلسله قاجار و از سوی دیگر، روحانیت را در کشور عزیزمان ایران نیمه جان کرد. سلسله قاجار دارای بافتی استبدادی بود؛ ولی همچون سلسله پهلوی، بافت استعماری نداشت و حتّی در بعضی موارد، مقاومت هایی نیز در برابر همسایه ها و قدرت های سلطه جو از خود نشان می داد. با جایگزینی سلسله پهلوی به جای آن، عدّه پرشماری از مشروطه خواهان، فعّالانه در ساختار حکومتی تازه وارد شدند؛ مردانی که بسیاری از آن ها وابسته به لژهای فراماسونری بودند. بخش هایی از اوایل کتاب آخرین آواز قو، به معرّفی این رجال تخصیص داده شده است یافته است.

آیت الله شیخ فضل الله نوری , شیخ شهید مشروطه

عملکرد شیخ فضل الله نوری در جریان انقلاب مشروطه نشان می دهد که ایشان منزل در دامنه آتشفشان بنات نموده و از گدازه های فتنه نیز هراسی به دل ندارد. عاشورا، حدیث دوام است و منطقی عاشورایی را اقتضا می کند که بر اساس آن «بر مائده عشق، اگر روزه گشایی / هشدار! که صد گونه بلا ماحضر اوست».

شیخ فضل الله نوری چنان این منطق را بر عمق جان خود حاکم کرده بود که همواره، صحنه مبارزه در مشروطه را استمرار تاریخی صحنه کربلا دیده بوده است و به تصریح شیخ «این همان داعیه کربلا هست؛ آن روز فاش و فاش هجوم بر هلاکت امام مبین کردند، امروز هجوم بر اضمحلال کتاب و دین مبین نموده اند».

نبوغ سیاسی شیخ، مورد اعتراف دوست و دشمن او بوده هست. این امر در موارد گوناگونی خود را نشان داد. دشمن شناسی، توجّه به تعارض ذاتی اسلام و فلسفه سیاسی غرب، تدلیس دشمن، هشدارها و آینده نگری های سیاسی او و آخر تأسیس اصل طراز اوّل از شاخص ترین جلوه های این نبوغ بودند. این که شاه را به مقاومت و استواری دعوت می کرد، اخطار به سیّدین و آینده نگری در مورد هتک حرمت خود، قتل مرحوم بهبهانی، برداشتن عمامه ها و ستیز بنیادین با روحانیت همه از نشانه های عمق نگاه و تحلیل سیاسی شیخ دارد.

علاوه بر نبوغ سیاسی، شیخ با عارفان بزرگی نشست و برخاست داشته است و خود نیز در سروده ها و نوشته هایش گوشه ای از این معنویت را راز می گشاید. تصویر دستخط سروده باعشق شیخ و دستخط روایتی که به شهادت خود او اشاره رفته، دیدنی است که خود خطاب به امام عصر -عجل الله تعالی فرجه- می گوید: «زان روز که من باخته ام نَردِ محبّت / دانسته ام آخر به کجا کار کشیده؟».

عملکرد شیخ فضل الله نوری در جریان انقلاب مشروطه نشان می‌دهد ایشان منزل در دامنه آتشفشان بنات نموده و از گدازه‌های فتنه نیز هراسی به دل نداشت.

هنگامی که نظریه سیاسی شیخ فضل الله را بررسی می کنیم، «استقلال»، «عدالت» و «حاکمیت اسلام را به صورت سه رکن «نظریه سیاسی» شیخ می یابیم.

در این مثلّث فکری، استقلال در جهت رهایی از سلطه سیاسی و فرهنگی غرب هست؛ چنان که شیخ به نوشته چرچیل، از تماس با اروپائیان نیز احتراز می جوید. فعّالیت شدید در تحریم تنباکو و حتّی پیش از آن، حمایت از اموری چون تأسیس بانک ملّی، جلوه هایی از مبارزه اقتصادی او با استعمار هست. او همچنین بارها بر لزوم تدوین قانون و نظامنامه تأکید داشت و حتّی در دوره تحصّن در حضرت عبدالعظیم، ضدّ مشروطه خواهان تندرو موضع می گیرد که سخن از بی نیازی به قانون نویسی را مطرح می کردند.

تحصّن شیخ فضل الله نوری در حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام، که مذاکره تاریخی سیّدین با شیخ نیز در آن اتّفاق افتاد. این گفت وگو را که مستوفی تفرشی به دور از غرض ورزی ها گزارش کرده، بسیاری از ابهام های تاریخی را از میان برمی دارد؛ گفت وگویی که هوش و مقاومت سیاسی شیخ در مقابله با سیّدین را به نمایش می گذارد.

در 20 ذی القعده 1325، شیخ فضل الله و یارانش در اعتراض به چند فصل از متمّم قانون اساسی در مدرسه مروی تحصّن دیگری داشتند که با پا درمیانی عضدالملک آخر گرفت. نامه شیخ به عضدالملک در پی این ماجرا نیز پرنکته و تاریخی هست. درگیری شیخ با مشروطه خواهان به ترور نافرجام او نیز کشیده شد و او را 3 ماه و نیم خوابیدن کرد. یک ماه بعد از این ترور، شیخ به آیت الله سیّدکاظم یزدی و عضدالملک، نامه های پرسوز و گدازی بر این مبنا که «داعیه ما، به عین، داعیه کربلا است» می نگارد که بسیاری از ابهام های تاریخی را روشن می سازد. «اصرار سفارت انگلیس بر تبعید شیخ از تهران» و ترویج «شایعه پناهندگی شیخ» از دیگر افتراهای زندگی پر سختى ها و آسانى ها شیخ هست؛ امّا شیخ با این منطق که «اسلام، زیر بیرق کفر نمی رود!» مکرّرا شیشه اصرار بیگانگان بر پناهندگی خود را بر زمین می زند. این شایعه که بعد از تحصّن او در مدرسه مروی به راه افتاد، در وقت فتح پایتخت کشور عزیزمان ایران به اوج خود رسید.

شیخ فضل الله که به تصریح خود، خواستار مجلس شورا (به خاص در ماهیت بومی و عدالتخانه ای آن) بود، درصدد اصلاح و نزدیک کردن آن به آموزه های اسلامی برآمد. او در این جهت، اتّهام مخالفت با مجلس را همواره از خود به دور می دانست. بر این اساس، شیخ می خواست تا شأن قانونگذاری انحصاری خدای متعالی، پاس داشته، و از سوی دیگر، مشروعیت اصیلِ اقدام های سیاسی تأمین شود.

اتهام وابستگی شیخ به دربار به خاطر بعضی از مواضع ایشان بود، به مانند: «حمایت شیخ از محمّدعلی شاه»، در حالی که نتیجه گیری از این اقدام هنگامی تفسیر صحیحی خواهد یافت که اوضاع زمانه را به درستی تشریح کنیم. اینکه از یک سو، اوضاع پیچیده و بغرنج کشور و منطقه، و از سوی دیگر، سیاست های کلان قدرت های بین المللی روشن شود. «قرارداد 1907» در پی آن بود که از عثمانی تا افغانستان و تبّت را به صورتی تازه مرزبندی کند؛ از این روی، حفظ اقتدار محمّدعلی شاه، به معنای حفظ «تمامیّت ارضی ایران» بود.

آیت الله شیخ فضل الله نوری , شیخ شهید مشروطه

دوازدهم رجب ۱۳۲۷ق جلسه دادگاه شیخ فضل الله نوری برگزار شد و در آخر این جلسه، شیخ ابراهیم زنجانی به پا می‌ایستد و می‌گوید: «جناب حاجی شیخ فضل الله بر طبق فتوا و حکم حجج اسلام نجف اشرف که سواد آن در همه کشور عزیزمان ایران انتشار یافته مفسد فی الارض است و باید بر طبق قوانین اسلام با او همان معامله‌ای را که خداوند راجع به مفسدین فی الارض دستور داده واکنش‌ها نمود.» این در حالی بود که در حکم منتسب به علمای نجف به هیچ وجه لفظ مفسد فی الارض به کار نرفته بود.

مشهور است که شیخ مهدی پسر شیخ فضل الله که از مشروطه خواهان بود در موقع اعدام پدرش حضور داشته و کف می‌زده و اظهار بشاشت می‌کرده. ولی ملک زاده می‌نویسد: این شهرت به کلی خالی از حقیقت و راستی هست. میرزا محمد نجات به من گفته است که همان موقع اعدام شیخ، من به عمارت تخت مرمر رفتم و شیخ مهدی را دیدم زیر درخت چناری نشسته و گریه می‌کند.

امام خمینی (ره) در مورد شیخ فضل الله اینگونه فرموده اند: «در دوران مشروطه… یک عده‌ای که نمی‌خواستند که در این کشور اسلام قوه داشته باشند… جوسازی کردند به طوری که مثل مرحوم آقا شیخ فضل الله که آن وقت یک آدم شاخصی در کشور عزیزمان ایران بود و مورد قبول بود همچو جوسازی کردند که در میدان علنی ایشان را به‌دار زدند و پای آن هم کف زدند. و این نقشه‌ای بود جهت اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند. و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه یک مشروطه‌ای باشد که علمای نجف می‌خواستند، حتی قضیه مرحوم آقا شیخ فضل الله را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند، که آنجا هم صدائی از آن در نیامد….»( صحیفه نور، ج۱۸، ص۱۸۱)

منابع:
کتاب آخرین آواز قو! – کتاب اندیشه سبز، زندگی سرخ – کتاب دیده بان، بیدار! – کتاب کارنامه شیخ فضل الله نوری – کتاب خانه، بر دامنه آتشفشان – کتاب صحیفه نور.

عملکرد شیخ فضل الله نوری در جریان انقلاب مشروطه نشان می‌دهد ایشان منزل در دامنه آتشفشان بنات نموده و از گدازه‌های فتنه نیز هراسی به دل نداشت.

انتهای پیام/

واژه های کلیدی: مفسد فی الارض | سیاسی | ایران | اسلام | تاریخی | اسلامی | شیخ فضل الله نوری | مشروطه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *