خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

پول خرج کردن به جای وقت خرج کردن

آیا والدینی که اصرار دارند فرزندانش را از لحاظ مادی تامین کنند عملکردی درست دارند یا اساس کارشان اشتباه است ؟

پول خرج کردن به جای وقت خرج کردن

به گزارش گروه وبگردی کلوب خبرنگاران جوان، او به خیال خود در دوران کودکی و نوجوانی فرزندانش را در رفاه بزرگ کرد به امید این که فرزندان خوشبخت و موفق بار بیایند و در آینده ادامه دهنده راه پدر شوند. پدر اکنون متوجه شده است که آن رویه تربیتی سراسر اشتباه بوده و پول فراوان خرج فرزندان کردن، تاثیری منفی بر رشدشان داشته، ولی متاسفانه کمی دیر به اشتباه خود پی برده است.

عبارات مهم : دوران کودکی
نظر شما چیست؟ آیا والدینی که اصرار دارند فرزندانش را از لحاظ مادی تامین کنند عملکردی درست دارند یا اساس کارشان اشتباه است و در آینده به وضعیتی مشابه این پدر دچار می شوند؟ آیا اشباع کردن فرزند ها از هر آنچه می خواهند، مطابق با سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی است و آنها می توانند در آینده نمونه هایی بی نقص و نیرومند از مردمی اعتقاد و درستکار باشند؟

داشتن و نداشتن

زهره منصوری، خانمی کارمند است و در زندگی زناشویی خود جهت پرسشها اقتصادی اهمیت خاص ای قائل است، ولی همواره بخش سنگینی از بودجه خانوادگی را به لباس، اسباب بازی و انواع و اقسام وسایل جهت تک دخترشان تخصیص داده شده است می دهد و همین باعث می شود هیچ وقت دخل و خرج زندگی ارزش آن طور که باید و شاید با هم نخواند. هنگامی که دیگران از او علت این همه خرج کردن جهت فرزند را می پرسند پاسخ می دهد فرزند نباید عقده ای شود و باید هر چه می خواهد در دسترسش باشد تا بعدها حسرت به دل نماند.

آیا کار زن منصوری درست است؟

به گفته سرور بدیعیان، کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، والدین باید در روند رشد و تربیت فرزند کمک کنند که او هر دو حس «داشتن» و «نداشتن» را تجربه کند چون این تجربه لازمه ای بنیادین در شکل گیری شخصیت اوست. هنگامی که فردی با تلاش به چیزی دست می یابد، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کند، ولی نرسیدن، سرخوردگی و افسردگی در پی دارد. هر فردی باید در دوران رشد هر دوی این حالات را تجربه کند تا در سنین بزرگسالی چگونگی کنار آمدن با نرسیدن و تلاش جهت موفق شدن را آموخته باشد، ولی فرزندی که همواره از طرف والدین به طور کامل تامین بوده، هرگز تلاشی نکرده و در هیچ زمینه ای ناکام نشده و اگر در بزرگسالی به چیزی نرسد، به درستی نمی داند باید چه تصویر العملی نشان دهد و بشدت افسرده و غم زده می شود. سرخوردگی و افسردگی ره آورد حمایت بیش از حد والدین است.

نه گفتن

بدیعیان نه گفتن بموقع را بخشی واجب از رشد و پرورش هر کودکی می داند و اعتقاد است والدین باید در موارد مهم به فرزندشان پاسخ منفی بدهند. کودک باید یاد بگیرد خواسته نامعقول اجابت نمی شود یا اگر انجام عملی فعلا مقدور نیست تا مدت زمانی مشخص باید به تعویق بیفتد. زندگی سراسر پاسخ های منفی است و والدین باید فرزند خود را با این مساله آشنا کنند تا او در دوران بزرگسالی نحوه تصویر العمل نشان دادن را بلد باشد.

همه چیز خریدنی نیست

پارمیدا دختری 19 ساله و تک فرزند است. از آن دسته دخترها که از ابتدای تولد کانون توجه خانواده و پدربزرگ و مادربزرگ بود و هر لحظه همه چیز را در اختیار داشت. در دوران کودکی تمام وسایل بازی را داشت و از هنگامی که پا به مدرسه گذاشت به کمک انواع معلم شخصی و کلاس جزو شاگردان نسبتا خوب بود. این وضع تا دانشگاه ادامه داشت، ولی پس از آن تغییر کرد.

در دانشگاه همکلاسی ها را از گروه ها و طیف های متفاوت جامعه می دید؛ آنجا متوجه شد ویژگی هایی در بعضی از آنها وجود دارد که جهت او دست یافتنی نیست. او میان دوستان محبوب نبود و نمی توانست جایگاه خود را در هیچ گروهی پیدا کند. درس ها مانند دوران مدرسه به کمک معلم شخصی پیش نمی رفت و کار جهت او سخت شده است بود. پارمیدا عادت نداشت جهت موفقیت تلاش های سنگین بکند، ولی توقع داشت مانند گذشته از سوی دیگران تشویق و تمجید شود و این اکنون ادامه نداشت. پارمیدا با پیچیدگی های روابط عاطفی آشنا نبود و خیلی زود در این زمینه هم شکست خورد.

مشکل پارمیدا و امثال او این است که گمان می کنند همه چیز با پول خریدنی است. پدر و مادر تا دوره ای هرآنچه برایشان مقدور بوده جهت او تهیه کرده اند. مدارس غیرانتفاعی که او در آنجا تحصیل می کرد هم جهت حفظ شاگردان ثروتمند خود مرتب آنها را مورد تشویق قرار می دادند، ولی خیلی زود دوره این نوع زندگی به سرمی رسد. هنگامی که این فرزندان نازپرورده قدم به جامعه می گذارند آنجا را مکانی متفاوت از محیط قبلی زندگی ارزش می بینند و سخت ترین بخش کار جهت آنها این است که در این فضا دیگر همه چیز با پول خریدنی نیست. محبوبیت، موفقیت، رشد و پیشرفت و تشویق های واقعی را نمی توان با پول خرید، ولی والدین با تربیت اشتباه این مساله را به فرزند خود نیاموخته اند و او هنگامی که در جامعه قرار می گیرد شیوه عملکرد صحیح را نمی داند.

کدام انگیزه؟

ندا طاهری از دوران کودکی به آموزشگاه زبان می رفت و علی رغم بسیاری دیگر از همسن و سالان خود این نوع آموزش را بشدت جدی می گرفت. ندا از خانواده ای با اوضاع اقتصادی میانگین بود و بخوبی می دانست پرداخت همین هزینه آموزشگاه هم جهت والدینش چندان راحت نیست. او در دل نقشه هایی داشت و جهت رسیدن به آنها نهایت تلاشش را می کرد. چند سال بعد در دوران تحصیل در دانشگاه همزمان با درس خواندن به تدریس شخصی و در کلاس هم مشغول شد. در عین حال جهت تبدیل شدن به یک مترجم زبده بسیار تلاش می کرد. ندا انگیزه نیرومند جهت ایستادن روی پای خود داشت و به همین علت مشکل درس و کار همزمان را به جان می خرید تا بتواند باری از دوش خانواده بردارد.

این چیزی نیست که فرزندانی که در رفاه بزرگ می شوند درک کنند. به گفته بدیعیان این فرزندان هرگز مفهوم نداشتن را درک نکرده اند و به همین علت انگیزه ای جهت تلاش ندارند. چرا مشکل بکشند و سختکوشی کنند هنگامی که می دانند به محض حکم دادن جهت تهیه چیزی با اطاعت بی چون و چرای والدین روبه رو می شوند؟! براستی چنین والدینی انگیزه تلاش را از فرزندان خود سلب می کنند.

مشکلات ازدواج

ازجمله مشکلاتی که این والدین جهت فرزندان خود می آفرینند مشکل های زندگی زناشویی است. در این زمینه بدیعیان می گوید هنگامی که کودکی عادت می کند همه چیز را از سوی والدین دریافت کند خود به خود این امر به او مشتبه می شود که دیگران موظف به برآورده کردن خواسته های اویند؛ پس احکام او باید یک به یک اجرا شوند بی آن که حتی نیاز به تقدیر باشد. طبیعی است چنین فرزندی پس از ازدواج همین حالت طلبکار را نسبت به همسر خود حفظ می کند و از این که اوضاع را مانند گذشته نمی بیند تعجب زده می شود. معمولا ازدواج این افراد با شکست مواجه می شود و مقصر همان والدینند.

معجزه ای به نام صبر

خانمی همراه پسر کوچکش از کنار فروشگاه ها می گذرد و گاهی جهت نگاه انداختن به ویترین ها دقیقه ای توقف می کند. به اسباب بازی فروشی که می رسند پسرک بهانه ماشین موردعلاقه اش را می گیرد و آنقدر اصرار می کند که مادر قبول کرده و آن را جهت فرزند می خرد. هنگامی که از پارک رد می شوند فرزند اصرار به بازی دارد و با این که مادر عجله دارد باید ساعتی جهت او منتظر بماند. پس از آن به سمت منزل برمی گردند. مادر در راه دوستش را ملاقات می کند و دوست دارد دقایقی با او صحبت کند، ولی نمی تواند چون پسر می خواهد هر چه زودتر به منزل برود و برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش را تماشا کند. این کودک چیزی از صبر و تحمل یاد نگرفته چون در اصول تربیتی والدینش گنجانده نشده است.

به گفته بدیعیان آموزش صبر و تحمل و صرف وقت جهت رسیدن به خواسته یکی از لازمه های تربیت انسان است. هنگامی که کودک چیزی گرانقیمت از والدین می خواهد و آنها بلافاصله تهیه می کنند هرچند جهت انجام این کار مجبور به تحمل مشکل شوند در واقع در حق فرزند خود بزرگ ترین اجحاف را روا داشته اند. اگر دوست دارند جهت کودک آن چیز را تهیه کنند، باید به او مفهوم گرانی و دور از دسترس بودن را بیاموزند و بعد قرار بگذارند تا چند ماه دیگر از طریق پس انداز کردن ماهانه مبلغ را جمع کرده و بعد شیء موردنظر را تهیه کنند. به این ترتیب کودک می آموزد که رسیدن به خواسته ها از طریق صبر و تلاش امکان پذیر است و صبوری و تحمل، کلید رسیدن خواهد بود.

مفهوم پول توجیبی

بسیاری از ما با مرور خاطرات دوران کودکی و نوجوانی به یاد طعم شیرین پول توجیبی می افتیم که اول هفته یا ماه از والدین دریافت می کردیم. کم بود ولی به اندازه ای بود که بتوانیم هر از گاهی با همکلاسی ها و دوستان ضیافتی کوچک به راه بیندازیم و خاطره آن را تا مدت ها در سینه حفظ کنیم. گاهی چیزی می خواستیم که تنها راه رسیدن به آن همین پول توجیبی بود و مجبور بودیم جهت رسیدن به آن تا مدت ها پول توجیبی را پس انداز کنیم و چقدر قشنگ بود خریدی که از طریق همین پس انداز کردن به دست می آمد. پول توجیبی نخستین درس اقتصاد در تاریخچه زندگی ما بود، ولی آیا براستی چنین چیزی در زندگی کودک یا نوجوانی که از هر لحاظ غرق رفاه است وجود دارد؟ از همان ابتدا کلاس درس اقتصاد جهت این فرزند ها بسته شده است و والدین، خود را از آموزش این درس به فرزندان خود معاف کرده اند.

والدین حسرت به دل

مریم صبوری از همسرش گلایه می کند و می گوید: «شوهرم بیش از حد جهت پسرم خرید می کند و تمام هوس های کودکم را بلافاصله برآورده می کند. هر بار که این پدر و پسر از منزل خارج می شوند، هنگام بازگشت یک اسباب بازی جدید در دست دارند و این رویه تقریبا هر هفته تکرار می شود. هنگامی که به شوهرم اعتراض می کنم پاسخ می دهد خودش در دوران کودکی حسرت خیلی چیزها را داشته و الان که آنها را جهت پسرش تهیه می کند لذت می برد و حس می کند حسرت خودش برطرف شده. شوهرم از این اوضاع خوشحال است، ولی من ناراحتم چون می بینم اتاق پسرم پر از اسباب بازی هایی شده است که او به آنها حسی ندارد و برایشان ارزشی قائل نیست.»

بدیعیان می گوید این نوع والدین در دوران کودکی نیازهای سرکوب شده است ای داشته اند و اکنون که فرزند خود را در همان سنی می بینند که حسرت ها برایشان شکل گرفته تلاش می کنند جهت ارضای خود، جهت او هر چیزی بخرند. این کار به آنها احساس خوشایندی می دهد و از این وضع لذت می برند بی آن که توجه داشته باشند چنین عملکردی چه تاثیر منفی بر رشد فرزند خواهد داشت. آنها باید از مسئله خود آگاهی پیدا کنند .

پول خرج کردن به جای وقت خرج کردن

حسین کاظمی، پدری 46 ساله و صاحب دو فرزند است. او مدیرعامل یک شرکت موفق است و زیاد وقت خود را صرف کارکردن می کند. افتخار او به این است که جهت فرزندان خود رفاه کامل را فراهم آورده و در این زمینه بسیار موفق بوده است.

ماه پیش یکی از دبیران پسرش آقای کاظمی را به مدرسه خواست. او از رفتارهای پسر گله داشت. آقای کاظمی هم طلبکارانه سینه سپرکرد و گفت: «من به عنوان یک پدر موفق و دلسوز تمام وقت خود را صرف کارکردن می کنم. پس وقت کافی جهت بودن با فرزندم را ندارم. در عوض او را در یک مدرسه خوب عضویت کرده ام و از شما توقع دارم این کار را انجام دهید. شما موظف به پرورش فرزندم هستید.» دبیر حرف های او را گوش کرد و پاسخ داد: «یک پدر واقعی هرگز زمانی که باید جهت فرزندش صرف کند را با پول تعویض نمی کند. پول نمی تواند جایگزین دوستی والدین باشد و عالی ترین دبیر هم دربردارنده هویت پدر نیست. پس کمی از وقت کار خود کم کنید و آن را به فرزندتان تخصیص داده شده است دهید.»

منبع:جام جم

انتهای پیام/

واژه های کلیدی: دوران کودکی | فرزندان | والدین | والدین | فرزند | زندگی | تربیت فرزندان | تامین مالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *