خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

قهرمانان نمیمیرند/ فریاد های خواهر داغدار محمدعلی فلاحتی‌نژاد

محمدعلی فلاحتی‌نژاد درحالی روز گذشته در خاک آرام گرفت که این سال ها از بی وفایی ها گلایه داشت.

قهرمانان نمیمیرند/ فریاد های خواهر داغدار محمدعلی فلاحتی‌نژاد

محمدعلی فلاحتی‌نژاد درحالی روز گذشته در خاک آرام گرفت که این سال ها از بی وفایی ها گلایه داشت.

محمدعلی فلاحتی‌نژاد پلاستیک فروشی که سر خم نکرد!

محمدعلی فلاحتی‌نژاد دیروز در خاک آرام گرفت.

حالا که دیگر همه چیز تمام شد،اما محمدعلی درد های زیادی در سینه داشت.

قهرمانان نمیمیرند/ فریاد های خواهر داغدار محمدعلی فلاحتی‌نژاد

جدا از دردی که به خاطر بیماری تحمل می کرد او درد دیگری هم داشت که فقط به دوستان نزدیکش می گفت.به آنها می گفت تا هرگز به گوش کسی برسد.بارها در جمع هایی که آدم های خودی دور و برش بودند از بی وفایی ها حرف می زد.

از اینکه کسی سراغش را نمی گیرد و از اینکه خیلی سریع به باد فراموشی سپرده شده است است.

دیروز خیابان غفاری پایتخت کشور عزیزمان ایران مملو از جمعیت بود، دقیقا مثل همان 14 سال قبل. فرقی هم نکرده بود. این بار هم باز محمد علی روی دوش مردم بود! ولی جهت آخرین وداع.

از قهرمانان تا دوستان و آشنایان همه آمده بودند. از ابزار فروش های خیابان غفاری که کرکره مغازه ها را به احترام این قهرمان پائین کشیده بودند تا رفقایش در تیم ملی وزنه برداری. هم محله ای ها، او را یک فرزند هیاتی تمام عیار می دانستند، کسی که در شب های محرم سنگ تمام می گذاشت جهت آقا امام حسین (ع).

به همین خاطر هیات عزاداری برایش به راه انداخته بودند با علامت و بیرق. پیکر فلاحتی نژاد را ابتدا تا مسجد محل (مسجد الهادی) و سپس تا منزل پدری اش تشییع کردند و بعد همه به بهشت زهرا (س) رفتند جهت مراسم خاکسپاری در قطعه نام آوران.

محمدعلی فلاحتی‌نژاد درحالی روز گذشته در خاک آرام گرفت که این سال ها از بی وفایی ها گلایه داشت.

کلنگ قبرکن از صبح شروع به شکافتن دل سیمان کرد جهت دورهمی جدید. نام آوری که قهرمان دنیا بود. به اندازه همه روزهای تنهایی اش در این سالهای آخر عمر، آنجا پر بود از دوست و آشنا و رفیق.

قهرمانان ملی همه آمده بودند، از بروبچه های تیم ملی گرفته تا کسانی در کسوت مربی زمانی همکار حاج علی بودند.فلاحتی نژاد رفت و همه دیدارها با او ماند به قیامت ولی دردی که او داشت به همان شکل باقی ماند.

دردی که حاصل بی توجهی ها و بی محلی ها بود. قهرمان دنیا تا آخرین روزی که جان در بدن داشت، نان بازوی خودش را خورد، پلاستیک و ظروف یک بار مصرف فروخت ولی حتی یک بار هم سرش را برابر کسی خم نکرد تا…دیروز،

روز وداع بود و محمد علی فلاحتی نژاد در حالی به خاک سپرده شد که خواهر داغدارش با صدای بلند فریاد می زد؛ قهرمانان نمیمیرند…

گردآوری:گروه ورزش سیمرغ
seemorgh.com/sport
منبع: khabaronline.ir


واژه های کلیدی: پلاستیک | قهرمانان | قهرمان | خیابان | آخرین | ورزش | حاشیه ورزشی |

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *