خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

سریال دنباله دار سوء استفاده از کودکان در مشاغل سخت ، مجوزهای غیرقانونی حمل بار، در دست کودکان کار

مجوز حمل بار در بازار بزرگ پایتخت کشور عزیزمان ایران در دست کودکانی قرار گرفته که سنشان به 16 سال نمی رسد. کارت هایی که مخصوص بزرگسالان طراحی و صادر شده است است ولی در دست کودکان است.

سریال دنباله دار سوء استفاده از کودکان در مشاغل سخت ، مجوزهای غیرقانونی حمل بار، در دست کودکان کار

به گزارش خبرنگار حوزه شهری گروه اجتماعی گروه تحریریه سایت جوان؛ “کودک کار” نامی که شنیدن آن زحمت بی شمار کسانی را تداعی می کند که هر روز در هجوم ناکارآمدی دستگاه های مسئول بر انبوه درد و غصه آنها افزوده می شود و قربانی فقر و نابرابری های اجتماعی می شوند.

او را می شناسیم نه به نام، که به شانه های نحیف و جسم ضعیفی که فقر و نداری او را به کاری مشغول کرده است که اگر چه با تقویم شناسنامه ای و توانایی جسمی اش در تضاد است ولی فشارهای اقتصادی او را هم به میدان آورده و قامت کوتاهش را خم کرده است.

پیش از دیدار این باربران کوچک، با شنیدن شغل «باربری» صورت مردان بلند قامت و چهارشانه ای در ذهنم می نشست که جهت معیشت و گذران زندگی، بار شهروندان درنقاط متفاوت شهر و به خاص بار مسافران محدوده بازار را جابه جا می کنند.

سریال دنباله دار سوء استفاده از کودکان در مشاغل سخت ، مجوزهای غیرقانونی حمل بار، در دست کودکان کار

برای ورود او به دنیای بیرحم آدم بزرگ های هر لحظه گرفتار خیلی سریع هست، ولی مردانه ایستاده است پای مشکلاتی که یکی دو تا نیستند. از هزینه های درمان مادرش که اگر چه جوان است ولی در نتیجه انجام کارهای سنگین، بیمار و ناتوان شده است است تا پدری که سال هاست گرفتار زندان سیاه و تاریک اعتیاد شده است هست. از آرزوهای دخترانه خواهر کوچکش که از کفش های صورتی دست دوم دستفروش سر کوچه بساط می کند خوشش آمده و دلش می خواهد هر طور که شده است کفش ها را بخرد و او را به آرزویش برساند و خنده را میهمان لبهایش کند.

درد دارد هنگامی که دست های کوچکش را در محاصره پینه هایی می بینم که در اثر جابجایی چرخ حمل بار خرید رنگارنگ مردم از لطافت کودکی دور افتاده هست. دردی که بیصدا در نگاه معصوم و صبورش می پیچد و در انبوه در و دیوار خاموش این شهر پر هیاهوی هزار رنگ گم می شود.

*سریال دنباله دار و تلخ سوء استفاده از کودکان در مشاغل سخت ادامه دارد

خورشید رفته رفته از بعد برج ها و ساختمان های کوتاه و بلند پایتخت، اوج آمده و زندگی با تمام مشکل های کوچک و بزرگش در خیابان های شهر دوباره به جریان افتاده هست. محمود یکی از کودکانی است که هر روز صبح با چرخ دستی برادربزرگترش جهت باربری به بازار بزرگ تهران می رود. قامت کوتاه محمود در حالی لابلای جمعیت انبوه اول صبح به چشم می خورد که عده ای جهت لقمه ای نان حلال راهی محل کار شده است و بعضی هم جهت خرید، راه بازار بزرگ پایتخت کشور عزیزمان ایران را در پیش گرفته اند.
تلفیق صدای سازدهنی زنی جوان، که در پیاده رو ایستاده است با موسیقی آواز گنجشک ها، حواس رهگذرانی که از این حوالی رد می شوند را جهت ثانیه هایی کوتاه پرت می کند. صدای ساز دهنی، کودکان قد و نیم قدی که مشغول کار هستند را هم به سوی خود می کشاند، کودکانی با یک چرخ دستی و لباس فرم مخصوصی که حکایت از در میان بودن پای یکی از شرکت های بنام حمل بار در سطح کشور را دارد.
کودکان کم سن و سالی که به جرات می توان گفت اگر مجبور به کار نبودند این وقت از روز که هنوز ساعت به 10 نرسبده هست، مطمئنا در خواب تعطیلات تابستانی به سر می بردند. ولی چه می شود کرد این ها نان آوران کوچک خانواده هایی هستند که اغلب آنها خواهر و برادر های بسیاری دارند و جهت سیر کردن شکم آنها پا به بازار کار گذاشته اند.
توقف کودکان باربر به شنیدن ساز دهنی خیلی طول نکشید آیا که به گفته محمود باید به دنبال کسب و کار بروند تا مشتری های خود را از دست ندهند. با محمود همراه شدم و در حالی که یک زن میانسال سفارش می داد تا کالای خریداری شده است او را با چرخ خود جابجا کند و بر سر قیمت با محمود چانه می زد به دنبالش به راه افتادم. به نظرم آمد که محمود با جثه ریز و قد کوتاهی که دارد نباید زیاد از 10 سال سن داشته باشد. حدسم درست بود. محمود گفت: فرزند سوم خانواده 7 نفره است و هر روز صبح، جلیقه کد دار برادر بزرگترش حمید را که خواب هست، برمی دارد و جهت کار به بازار می آید. البته بعد از اینکه بیدار شود هم از نبود لباس فرمش دلواپس نمی شود. چون حمید معتاد است و خیلی اهل کار نیست فقط جهت اینکه بتواند با جابه جایی بار، خرج هروئینش را تامین کند، بعد از بیدار شدن از خواب چرخی در بازار می زند و بعد از تهیه موادش به منزل بر می گردد.
سعید اینطور ادامه می دهد که روزهایی که من سریعتر بیدار شوم، چرخ دستی و جلیقه او را برمی دارم و به بازار می آیم و حمید عصری می آید و 10 تا 15 هزار تومان از من می گیرد و می رود و دیگر کاری به کارم ندارد. من هر روز حدود 30 تا 35 هزار تومان کار می کنم و بعد از پولی که حمید از من می گیرد بقیه پول را به مادرم می دهم تا هم کرایه خانه را ردیف کند و هم چیزهایی که در منزل مورد نیاز داریم بخرد. پدرم دوباره ازدواج کرده و از زن دومش هم 3 فرزند دارد و اکنون با آن ها زندگی می کند. شاید در سال دو سه باری هم به ما سر بزند. خیلی او را نمی بینیم.
او می گوید: من دو سالی می شود که خرج منزل را از همین راه در می آورم و کمک حال مادرم هستم. بقیه خواهر و برادرهایم از من کوچکترند و نمی توانند کار کنند. به تاول های دست های کوچکش اشاره کرد و گفت باربری جهت من شغل مشکل هست، ولی هیچ کس به من و دیگر فرزند هایی که مثل من در بازار پایتخت کشور عزیزمان ایران به این کار مشغول هستند و همگی بی سواد هستیم کار دیگری نمی دهد. بعد از تمام شدن کار بازار و رفتن مردم، بازار هم تعطیل می شود، ولی من با بعضی از دوستانم بعد از این ساعت به دنبال جمع کردن ضایعات می رویم و ضایعات را به انباری در میدان شوش تحویل می دهیم که تا پولمان را بگیریم ساعت از 10 شب می گذرد. این حرف ها تنها بخش کوتاهی از مکالمه طولانی من و محمود هست. با محمود خداحافظی کردم و محمود بعد از جدایی از من دوباره شانه های نحیف و دست های کوچکش را به بار سنگین شهروندانی سپرد که از پرسشها بی شمار زندگی این کودک بی خبرند.
سرنوشت دهها کودک باربر دیگر که در کنار محمود به این کار مشغول هستند شاید تلخ تر از ماجرای زندگی او باشد ولی من هم از زندگی پردرد آن ها بی خبرم و تنها چیزی که می دانم اشتغال بکار کودکان کم سن وسال به باربری در بازار تهران است.

*بیماری مادر و اعتیاد پدر مرا در 7 سالگی به بازار کار کشاند

سعید در گفتگویی کوتاه از خانواده خود و پرسشها مالی فراوانی که با آن دست و پنجه نرم می کنند می گوید:ما 3 خواهر و 2 برادر هستیم. مادرم بیمار است و اگر چه 38 سال سن زیاد ندارد ولی به علت انجام کارهای مشکل چون میوه چینی در باغ های اطراف تهران، نظافت منزل و شستشوی راه پله و کارهایی از این دست دچار کمر درد شدید شده است است و دست هایش توانی جهت کار کردن ندارد. هر ماه مبلغ 200 هزار تومان را جهت تهیه داروهای او هزینه می کنیم.

مجوز حمل بار در بازار بزرگ پایتخت کشور عزیزمان ایران در دست کودکانی قرار گرفته که سنشان به 16 سال نمی رسد. کارت هایی که مخصوص بزرگسالان طراحی و صادر شده است است ولی در دست کودکان است.

او از اعتیاد پدرش گفت: پدرم اعتیاد دارد و از آخرین باری که او را به طور اتفاقی در خیابان دیدم یکسالی می گذرد و در حال حاضر کارتن خواب است ،هیچ خبری از او نداریم. به علت غیبت پدر، من و محمد برادر بزرگترم که 14 ساله است مخارجی مثل اجاره خانه، هزینه درمان و خورد و خوراک برادر و خواهرهایمان را با کمک هم تامین می کنیم. من باربری می کنم و محمد به جمع آوری ضایعات از میان زباله ها مشغول است.

سعید حکایت نقل بی سوادی خود را اینگونه بیان می کند: تا الان فرصتی جهت درس خواندن نداشتم برادرم محمد تا کلاس سوم هم درس می خواندو هم کار می کرد ولی او نیز بعد از مدتی درس خواندن را رها کرده و فقط کار می کند تا بتوانیم با کمک یکدیگر مخارج زندگی سخت را اداره کنیم.

کودکان شبیه سعید که زیر آسمان این شهر بیصدا درد می کشند کم نیستند و سیاستگذاران باید حمایت از این کودکان را در اولویت برنامه های کاری خود قرار بدهند. کودکانی که از سن 8 تا 18 سالگی در میان آن ها دیده می شود و از شواهد موجود پیداست که هیچ گونه نظارتی از سوی نهادهای ذیربط بر سن و سال کم و ممنوعیت اشتغال به کار آن ها مشاهده نمی شود. کارت مجوز حمل باری که در دست کودکی 9 ساله است مربوط به برادر یکی از دوستان او می شود که بیش از 10 سال از این کودک بزرگتر هست. کارت فوق به نام شخصی صادر شده است است که طبق قوانین کار، جهت اشتغال به سن قانونی رسیده و ولی آن را در اختیار طفلی کوچک قرار داده و کودک در ازای این کار مبلغی را بطور روزانه به فرد مورد نظر به عنوان اجاره پرداخت می کند.

*قوانین حمایت از کودکان ناقص است

قوانین فعلی حمایت از کودکان ناقص است و نیاز به اصلاح دارد. نقص در قوانین گاهی بساط کاسبی بعضی افراد سودجو و وقت طلب را فراهم می کند و آسیب های بسیاری را متوجه کودکان و نوجوانان می کند.

حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی در خصوص بهره کشی از کودکان در مشاغل سخت اظهار داشت: بکارگیری افرادی که جهت اشتغال به سن قانونی نرسیده اند جرم است و در حال حاضر جهت چنین مجرمانی مجازات مالی و جریمه نقدی در نظر گرفته شده است است.

وی افزود: سن قانونی شروع به کار افراد 18 سال است و در صورت بروز هرگونه تخلف از سوی مدیران و پیمانکاران غیر مجاز، برخورد با این افراد بر عهده وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی است.

سریال دنباله دار سوء استفاده از کودکان در مشاغل سخت ، مجوزهای غیرقانونی حمل بار، در دست کودکان کار

سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی با اشاره به قوانین حمایت از کودکان اظهار داشت: قوانین فعلی در حوزه کودکان در حال حاضر ناقص هستند و نیاز به اصلاح و باز بینی دارند.

نوروزی در ادامه به طرحی از حمایت از کودکان و نوجوانان اشاره کرد و گفت: در حال حاضر در حال آماده سازی طرحی در جهت حمایت از کودکان کار و خیابان هستیم که به زودی طرح نهایی در قالب لایحه به مجلس ارایه می شود و در صورت تصویب علاوه بر مجازات مالی مواردی چون حبس و شلاق نیز به مجازات سوء استفاده کنندگان از کودکان اضافه می شود.

تعلل و کوتاهی در تصویب لایحه حمایت از کودکان و برطرف نواقص قوانین موجود در این حوزه، تنها بر تعداد کودکانی که قربانی بی توجهی شده است اند، می افزاید.

مجوز حمل بار در بازار بزرگ پایتخت کشور عزیزمان ایران در دست کودکانی قرار گرفته که سنشان به 16 سال نمی رسد. کارت هایی که مخصوص بزرگسالان طراحی و صادر شده است است ولی در دست کودکان است.

نان آوران کوچکی که در سایه غفلت مسئولان باربری می کنند

پای دلالان بی انصاف و وقت طلب مدتهاست که به حوزه کودکان کار و خیابان باز شده است است و ماجرای بکارگیری و سوءاستفاده از این کودکان در مشاغل سخت همچنان ادامه دارد. در سایه غفلت و بی توجهی مسئولان مربوطه در امر نظارت بر نحوه بکارگیری کارگران و عملکرد شرکت ها و پیمانکاران در حوزه حمل و جابجایی بار، کارت هایی که به عنوان مجوز جهت افراد بالای 18 سال صادر شده است است در حال حاضر به کودکانی واگذار می شود که جهت ورود به مشاغلی چون حمل بار بسیار کوچک و ناتوان هستند. کودکانی که به علت فقر مالی حاکم بر خانواده خود مجبور هستند به انواع مشاغل سخت و کم درآمد تن بدهند تا لقمه نانی پر زحمت را به سفره خانواده ارزش برسانند. توجه به این توصیه مهم است که کودکان کار به علت عدم توانایی در مواظبت از خود نیازمند حمایت نهادهایی هستند که خاص حمایت از آن ها در این حوزه تاسیس شده است است ،مسئولان باید در جهت کم کردن آسیب های ناشی از حضور کودکان در محیطی فارغ از منزل و مدرسه همچون حضور در مشاغل مشکل مثل باربری، کار در کوره های آجرپزی و جمع آوری و فروش ضایعات مداخلات و حمایت مورد نیاز را لحاظ کنند،زیرا غفلت از حضور و فعالیت کودکان کار در این قبیل مشاغل چه بسا به فوت آن ها منجر می شود. نمونه بارز این موضوع احد و صمد دو کودک زباله گردی هستند که دی ماه سال گذشته در انبار ضایعات زنده زنده سوختند.

در شرایط فعلی از کودکان کار به عنوان یک معضل اجتماعی یاد می شود که در صورت غفلت مسئولان به زودی تبدیل به بحران می شود. مدیران مدیریت شهری و نهادهای ساماندهی کودکان کار نیز باید انجام مسئولیت های خود در حوزه حمایت از کودکان را سرعت ببخشند.

گزارش از: فرزانه فراهانی

سریال دنباله دار سوء استفاده از کودکان در مشاغل سخت ، مجوزهای غیرقانونی حمل بار، در دست کودکان کار

انتهای پیام/

واژه های کلیدی: خواهر و برادر | بازار کار | خانواده | کودکان | باربری | مسئولان | زندگی | بازار | قوانین | ضایعات | اشتغال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *