خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

مصاحبه تلخ با فوتبالیست زن کشورمان که شایعه شد دوجنسه است!

داستان غم انگیز دختر فوتبالیست را نخستین بار چهار سال پیش شنیدیم، دختری که در لیگ برتر فوتبال بانوان بازی می کرد ولی یک شایعه باعث شد تا

مصاحبه تلخ با فوتبالیست زن کشورمان که شایعه شد دوجنسه است!

داستان غم انگیز دختر فوتبالیست را نخستین بار چهار سال پیش شنیدیم، دختری که در لیگ برتر فوتبال بانوان بازی می کرد ولی یک شایعه باعث شد تا نه تنها زندگی ورزشی اش که زندگی شخصی اش هم تحت تاثیر قرار بگیرد.

فوتبالیست زن کشورمان: آن دروغ ازدواجم را به هم زد!

دختر فوتبالیست جهت خودش کلی آرزوهای قشنگ داشت ولی افرادی سطح پایین و به شدت حقیر زندگی او را از هم پاشیدند. این دختر فوتبالیست در حالی که پله های ترقی را یکی بعد از دیگری طی می کرد ناگهان با دروغ عجیبی راجع به خودش روبرو شد، دروغی راجع به دو جنسه بودن او.

این دروغ باعث شد تا این فوتبالیست تا مدت ها منزل نشین شود. او هم موقعیت خوب خودش را در فوتبال از دست داد و هم ازدواجش به هم خورد. بعد از آن به بیماری های اعصاب مبتلا شد و تا مدت ها قرص می خورد. ولی اکنون به زندگی عادی برگشته هست. سرکار می رود و جهت مربی گری برنامه های زیادی دارد. ولی خشم هنوز در وجودش زبانه می کشد.

مصاحبه تلخ با فوتبالیست زن کشورمان که شایعه شد دوجنسه است!

می گوید اگر کسانی که راجع به او دروغ پردازی کردند را ببیند نمی داند چه تصویر العملی از خودش نشان می دهد. او در گفت و گویی از این تجربه تلخ می گوید. مدام به این تاکید می کند که زندگی اش نابود شده است ولی در واقع او این را از سر خشم می گوید آیا که با اراده و قدرت برابر پرسشها ایستاد و هرگز پا بعد نکشید.

عبارات مهم : دختر فوتبالیست – فوتبالیست
چند سال دارید؟
33 سال

از چند سالگی فوتبال را شروع کردید؟
از 17 سالگی.

نظر خانواده دراینباره چه بود؟
ابتدا جدی نمی گرفتند. بعد از آن هم جدی نگرفتند. هنگامی که بازیکن حرفه ای شدم پدرم گفت وقتت را هدر نده. گفتم بابت بازی کردن پول می گیرم. گفت مطمئنی پول میگیری؟ گفتم بله. گفت بعد برو بچسب به کار و درآمدت. مخالفتی نبود.

در روستای شما کسی به فوتبال بازی کردن یک دختر ایراد نگرفت؟

دقیقا همین کار کردند. اطراف دِه دخترانی بودند که قبلا با من دوست بودند ولی بعد از آن هنگامی که من را می دیدند می گفتند واقعا فوتبال بازی می کنی ؟ گفتم بله. بعضی از زن ها هم می گفتند دنبال این چیزها نباش آینده ندارد. مادرم هم می گفت به کارت بچسب و فوتبال بازی کن ولی هر وقت دیدی که پول نمی دهند سریع بیا بیرون. پدر و مادرم برایشان اهمیت داشت که از طریق فوتبال بتوانم جهت خودم پول به دست بیاورم و روی پای خودم بایستم.

حالا فوتبال جهت شما واقعا پول داشت؟
پول که داشت. آن وقت سه میلیون تومان می گرفتم. این پول جهت خیلی ها خنده آمیز هست. ولی جهت من که در دِه زندگی می کردم این پول خیلی زیاد بود. در زندگی ام هر چه پول به دست آوردم بعد انداز کردم و الان خوشحالم.

نخستین بار چه زمانی در لیگ برتر فوتبال بانوان به میدان رفتید؟
سال 89 بود. هفت سال پیش. نمی دانم شاید هم یک وقت دیگر بود.

به تیم ملی هم دعوت شدید؟
بله. دعوت شدم.

حقیقت این است که می خواهم راجع به آن اتفاق با شما صحبت کنم، موافقید؟
گفتنش فایده ای دارد؟

قطعا دارد!
خب می گویم…

ابتدا راجع به آن شایعه بگویید.
خودتان می گویید شایعه. بعد واقعیت ندارد. من سال 90 بود که به مربی تیم ملی فوتبال کشور عزیزمان ایران هم معرفی شدم. خیلی خوشحال بودم. روی ابرها بودم. آرزو داشتم عالی ترین بازیکن آسیا شوم. در رویاهایم می دیدم که جایزه عالی ترین بازیکن زن آسیا را می برم. ولی دو روز مانده بود بروم پایتخت کشور عزیزمان ایران جهت اردو به من زنگ زدند گفتند نیا. گفتم چرا؟ گفتند با حضورت مخالفت شده. آن روز تا چند ساعت از شدت ناراحتی روی پله های حیاط منزل مان نشستم. اول کلی گریه کردم بعد بی حرکت شدم.

نپرسیدید چرا؟
خیلی پرسیدم ولی چند روز بعد از مربی کلوب مان چیز وحشتناکی شنیدم. متوجه شدم علت خط خوردن من از تیم ملی این بوده که گفته اند من دو جنسه هستم. باورم نمی شد. اصلا سر در نمی آوردم. من که از چیزی خبر نداشتم. حتی عقلم نرسید که می توانم ادعا کنم بیایید آزمایش بدهم. مربی ام مدام من را جلو می انداخت. مرتب به من یاد می داد چکار کنم.

چرا باید چنین شایعه ای درست می کردند؟
نمی دانم. من خیلی هیکلی و نیرومند هستم. ولی ابدا مسئله آن جوری ندارم. گویا یکی از هم تیمی های من هنگامی که مورد توجه مربی تیم ملی قرار نگرفت به دیگران گفته این نره غول (منظورش من بودم) باید به تیم ملی دعوت شود آنوقت من نه. بعد به دیگران گفته بود که بعید نیست این از آن دو جنسه های فوتبال باشد. آن یاوه گو را از کلوب اخراج کردند. الان زن دوم شده است و با بدبختی زندگی می کند. خدا بدجوری بعد کله اش زد! مدیر و مربی کلوب از من دلجویی کرد ولی من واقعا دلم شکسته بود.

از اتفاقات بعدی بگویید؟
با پسر پسرعموی مادرم نامزد کرده بودم. قرار بود عقد کنیم. از سر سادگی همه چیز را جهت این نامرد( نامزدم) تعریف کردم. بعد از مدتی او مدام بهانه گرفت و در نهایت عقد را به هم زد. بعد گفته بود من دو جنسه هستم. این را به همه گفت. آبرویم را برد. هستی ام را برد. جوانی ام را نابود کرد. بدبخت شدم. دیوانه شدم. (به شدت گریه می کند) روزی سه بار قرص اعصاب می خوردم. حالا شده است بودم دختری که مسئله دارد. آن دروغ زندگی ام و آینده ام را نابود کرد.

چرا شکایت نکردید؟
برای اینکه راحت بودم. حماقت کردم. من از سر زن (….) نمی گذرم. از سر (….) هم نمی گذرم. خدا هزاران بار لعنتشان کند. (در اینجا اسامی هم تیمی و بعضی از مسئولان فدراسیون و البته بعضی مربیان سابق تیم ملی را می آورد). از صمیم قلب آرزوی بدترین اتفاقات را جهت این افراد دارم.

دیگر به فکر ازدواج نیفتادید؟
با آن دروغی که پشت سر من گفتند ازدواج در روستای کوچک ما دیگر سخت هست. دیگر 33 سال دارم. میخواهم به (….) بروم و آنجا زندگی کنم. البته برادرم هم آنجاست.

پسر پسرعموی مادرتان که قرار بود با او ازدواج کنید چه شد؟
به هم خورد دیگر. او ازدواج کرد. چند بار دیدمش. یک بار داداش هایم به او حمله کردند و کتکش زدند! حقش بود. خدا لعنتش کند که زندگی من را تباه کرد. الان ازدواج کرده. کارگر فصلی هست. وضع مالی بدی دارد. شنیدم فرزند هم دارد. از سرش نمی گذرم.

الان چه می کنید؟
پس از مدتی به فوتبال برگشتم. ولی دیگر آن ذوق آن چنانی در دل من نبود. دیگر به تیم ملی نرسیدم. کم کم از لیگ برتر هم بیرون رفتم. رفتم لیگ های پایین تر. ولی درسم را ادامه دادم. خدا را شکر پدر و مادر و داداش هایم مثل کوه پشتم بودند. الان لیسانس علوم اجتماعی دارم. در جایی هم مشغول به کار هستم ، در یک درمانگاه منشی هستم. روی پای خودم ایستاده ام. ولی باز هم جهت آینده ام برنامه دارم. در کلاس های مربی گری هم شرکت می کنم. می خواهم مربی شوم. دلم می خواهد حقم را از همه بگیرم. می خواهم مربی تیم ملی بشوم.

شما روی پای خودتان ایستاده اید ، سرکار می روید و برنامه های خیلی خوبی جهت آینده تان دارید. درستان را هم که خوانده اید. از یک روستای دور افتاده هم به سطح فوتبال حرفه ای هم رسیدید. بعد آیا می گویید زندگی تان نابود شده؟ شما با قدرت با پرسشها جنگیدید.
حق با شماست. من در تمام عمرم تلاش کرده ام. ولی گاهی اوقات به گذشته که فکر می کنم دلم می شکند و آنقدر عصبانی می شوم که آتش می گیرم. هر لحظه تلاش کرده ام تلاش کنم. از اینکه در منزل بنشینم و هیچ فایده ای نداشته باشم بدم می آید. می خواهم کار کنم. زندگی کنم. باز هم درس بخوانم. ازدواج کنم. در کنار تمام اینها ولی دلم صاف نمی شود. نمی بخشم. هیچ وقت ، هیچ وقت، هیچ وقت…

گردآوری:گروه ورزش سیمرغ
seemorgh.com/sport
منبع: jamejamonline.ir

واژه های کلیدی: دختر فوتبالیست | فوتبالیست | فوتبال | برنامه | بازیکن | ازدواج | زندگی | ورزش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *