از کفش‌هایی که جهت رهبری تنگ بود تا نصیحت رجبعلی خیاط به مرحوم مهدوی‌کنی ،
مرور خاطرات گاهی لبخند به صورت ما مینشاند و گاهی اشک؛ مرور گذشته هر چه که است به ما کمک می‌کند از اوج به زندگی خود نگاه کنیم،
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکل های گروه سیاسی گروه تحریریه سایت جوان، نوشتن خاطرات روش بسیار خوبی است که با نیم نگاهی به آنچه بر ما گذشته است به آینده فکر کنیم.
دفتر خاطرات در واقع دفتر زندگی ما تا به امروز هست. با خواندن خاطرات خود تلاش خواهیم کرد غلط های گذشته را تکرار نکنیم و به آنچه تاکنون انجام داده ایم، به موفقیت هایمان افتخار کنیم.
مرور خاطرات گاهی لبخند به صورت ما مینشاند و گاهی اشک؛ مرور گذشته هر چه که است به ما کمک می کند از اوج به زندگی خود نگاه کنیم، گذر عمر را بهتر ببینیم و کام خود را در ایام باقیمانده عمر بی جهت تلخ نکنیم.
نوشتن خاطرات گذشته اهمیت بسیاری دارد حال اگر نویسنده آن خاطرات مسئولینی باشند که به باعث مسئولیتشان در بزنگاه های متفاوت یک کشور یا جامعه حاضر بوده اند و نقش آفرینی کرده اند مسلما آن خاطرات خواندنی تر خواهد بود.
در این گزارش نام مسئولین عالی رتبه جمهوری اسلامی را می خوانید که خاطرات خود را به صورت کتاب منتشر کرده اند طی هفته های آینده بخش هایی از خاطرات این مسئولین در باشگاه خبرنگاران جوان منتشر می شود.
کتاب 1318 و خاطرات رهبر معظم انقلاب
پرداختن به خاطرات حضرت آيت الله العظمي خامنه اي(مدّظلّه العالي) با توجه به حضور و نقش فعّال ايشان در تاريخ انقلاب اسلامي و در مسير تحوّلات و تاريخ معاصر کشورمان، يک ضرورت فرهنگي و ملّي هست.
کتاب 1318 به بیان خاطراتی از مقام معظم رهبری می پردازد این کتاب 524 صفحه و 9 فصل دارد.
عبارات مهم : مقام معظم رهبری – هاشمی رفسنجانی
فصل اول “خاطرات،کودکی، نوجوانی، جوانی و تحصیلات”؛ فصل دوم کتاب مربوط به خاطرات رهبر معظم انقلاب از امام خمینی(ره)؛ فصل سوم کتاب خاطرات از دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ فصل چهارم با عنوان “پای درس استاد” خاطرات ایشان در دوران طلبگی ایشان می پردازد.
همچنین فصل پنجم کتاب با عنوان “مبارزات” فعالیت های مبارزاتی مقام معظم رهبری؛ فصل ششم کتاب خاطرات ایشان از دوران ریاست جمهوری می پردازد.
فصل هفتم با عنوان “رهبری و مرجعیت”، فصل هشتم با عنوان “شخصیت ها” و فصل نهم کتاب هم با عنوان “روایت” نامگذاری شده است است.
بخشی از این کتاب که مربوط به خاطره ای از اوضاع مالی خانواده در دوران کودکی مقام معظم رهبری هست، در ادامه آمده است:
ما نان گندم نمی توانستیم بخوریم، نان جو گندم می خوردیم چون نان گندم گران تر بود. البته یک دانه نان گندم می خریدیم جهت پدرم فقط، ما نان جو گندم می خوردیم، گاهی هم نان جو … وضعمان خیلی خوب نبود و شب هایی اتفاق می افتاد در منزل ما که شام نبود.
مادرم با زحمت زیادی که حالا بماند آن زحمت چگونه انجام می شد، جهت ما شام تهیه می کرد. آن شام هم که تهیه می شد و با زحمت تهیه می شد، نان و کشمشی بود.
آن وقت ها، از لحاظ مالی در فشار بودیم، یعنی خانواده مان، خانواده مرفهی نبود. پدرم یادم است روحانی معروفی بود، ولی خیلی پارسا و گوشه گیر بود، لذا زندگی مان خیلی به مشکل می گذشت.
در دوران کودکی با زحمت بسیار، جهت ما کفش خریده بود که تنگ بود. پدرم دیگر قادر نبود که این ها را عوض بکند یا کفش دیگر بخرد، آمدند گفتند که خوب این کفش ها را می شکافیم، اندازه می کنیم و برایش بند می گذاریم.
یک عالمه خوشحال شدیم که کفش هایمان بندی شد. آمدند شکافتند و بند گذاشتند بعد زشت شد، چون بند هایش خیلی تفاوت داشت با کفش های دیگر، خیلی زشت و ناجور درآمده بود. چقدر غصه خوردیم ولى خلاصه چاره ای نداشتیم.
کتاب خاطرات مقام معظم رهبری راجع به امام خمینی(ره)
مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی خاطرات رهبری انقلاب را از متن بیانات ایشان استخراج و تدوین و در قالب مجموعه ای از خاطرات موضوعی منتشر کرده است.
اثر پیش روی مشتمل بر گزیدهایی از خاطرات مقام معظّم رهبری در مورد حضرت امام (ره) هست. این خاطرات که مقاطع متفاوت حیات طیّبه امام خمینی از دوران مبارزات تا سال های پیروزی و استقرار نظام جمهوری اسلامی و سال های سخت دفاع ملّت انقلابی و مظلوم کشور عزیزمان ایران در برابر هجوم نظام استکبار در جنگ تحمیلی را دربرمی گیرد؛ حاوی نکاتی آموزنده از سیره ی مکتبی، انقلابی و اخلاقی امام راحل است که بازخوانی و توجّه به آن از شرایط مورد نیاز جهت آشنایی و استمرار راه امام خمینی (قدّس سرّه) است.
بازخوانی صفحاتی از کتاب : اعتقاد به پيروزي خون بر شمشير
قسمتی از این کتاب را می خوانید:
آن روزى كه ايشان رفتند به فرانسه، براى همه شگفت آور بود و هيچ كس به ذهنش نمى آمد. آن روزى كه ايشان تصميم گرفتند برگردند ايران، همه دچار دلهره شدند و نديدم كسى را كه غير از اين قضاوت داشته باشد.
با هركس برخورد كرديم ديديم همينجور هست. خب تمام اين تاكتيک ها، تمام اين شيوه هاى گوناگونى كه اين ضرباتى كه در مواقع حسّاس اين مرد بزرگ، اين رهبر بزرگ وارد آورده، تمام ضربات بجايى بوده و اين را آینده مبارزه و گذشت كار و گردش كار به ما ثابت كرد. يك روز امام فرمود: «امروز اسلام محتاج كمك شما جوان هاست.» بعدازظهرش بنده به خيابان ها آمدم و كارى داشتم.
ديدم مثل روزهاى اوّل انقلاب شده است و مردم به طرف پاوه در حركتند. اين ماجرا و اين صحنه، بارها تا آخر جنگ تكرار شد. هر وقت كه اسم اسلام و فرمان امام به گوش مردم مى رسيد ـ فرمان امام، فرمان اسلام بود و مردم براى امام به خاطر اسلام اهميت قائل بودند. خداى متعال، امام بزرگوار و آن شخصيت را اين طور آفريده بود كه احساس شكست و خستگى نمى كرد و ناكامى در روح او راه نداشت.
در سختترين حالات هم قصد پيشرفت داشت. شما خودتان در دوره ى هشت ساله ى جنگ، از نزديك ديديد كه در سخت ترين حالات هم، آن كسى كه تصميم بر عقب نشينى نداشت، شخص امام بود كه مثل كوه محكم ايستاده بود. وقتى يك كوه به آن استوارى، پشت سر انسان هست، راحت مبارزه مى كند.
کتاب خاطرات روحانی
کتاب خاطرات دکتر حسن روحانی(1341-1357) مجموعه خاطرات سیاسی وی در شانزده سال یعنی از سال 1341 تا 1357 پرداخته است و ناشر آن مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشد.
البته روحانی کتاب دیگری به نام امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای دارد که شرح عملکرد و خاطرات وی در دوران مسئولیتش در پرونده هسته ای در مقام دبیری شورای عالی امینت ملی است.
کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی
کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی در سال 1385 به وسیله غلامرضا خواجه سروی تدوین شده است است خواجه سروی در پی ضبط و گردآوری خاطرات آیت الله مهدوی کنی این کتاب را در 6 فصل به نگارش در آورده هست.
آیت الله مهدوی کنی از شخصیت های انقلابی و روحانیون تاریخ نهضت اسلامی است که به عنوان یکی از شاگردان قدیمی امام خمینی(ره) در متن حوادث انقلاب قرار داشت و دارای پیشیه مبارزاتی همچون زندان، شکنجه، تبعید و ترساندن هست.
فصل اول کتاب به زندگی نامه وی از وقت تولد تا ازدواج پرداخته و به وقایع مهمی همچون کشف حجاب، اشغال کشور عزیزمان ایران به وسیله متفقین و به جنگ جهانی دوم اشاره می کند.
در فصل دوم به تحصیلات، هجرت به قم و شروع منبرها و تدریس آیت الله مهدوی کنی پرداخته است.
آیت الله مهدوی کنی در این قسمت از خاطراتش از نصیحت های جالب حاج «رجبعلی خیاط» و آرزوی پدرش که دوست داشت پسرش خط خوبی داشته باشد اشاره می کند.
آرزوی خط خوش
پدرم دوست داشت که من خطم خوب شود. نزد معلمی به نام «زرین قلم» در خیابان ناصرخسرو کلاس خط می رفتم. آقای «برهان» متوجه شدند که من روزها از مدرسه بیرون می روم. از من پرسیدند که شما آیا بیرون می روید؟ گفتم می روم خط بنویسم. گفت: نه! نه! بیرون نروید؟ لیکن دلواپس بودند هرگز محیط ما را آلوده کند.
ایشان خیلی مواظب بودند که طلاب جوان معاشرت هایشان محدود باشد. البته شاید این گونه تربیت را بعضی ها نپسندند، ولی من هر لحظه ایشان را در شب های احیا و یا بعضی منبرهایم یاد می کنم. تصویر ایشان را هم در دفترم دارم، به خاطر اینکه اگر کمی آثاری از معنویات هست، من آن را از ایشان می دانم. واقعا نفس ایشان و روش تربیت ارزش در افرادی که با ایشان ارتباط داشتند خیلی مؤثر بود.
این را هم عرض کنم که هنگامی که که خواستم لباس عاریه مرحوم برهان را بعد بدهم پدرم پارچه ای خرید و من به راهنمایی یکی از طلاب مدرسه (جناب آقای حاج سید رضا ابطحی که اکنون در قید حیاتند) نزد مرحوم «شیخ رجبعلی خیاط» جهت دوخت لباس رفتم. گفته می شد که ایشان از اوتاد وقت است و مرحوم «حکیم الهی قمشه ای» با اینکه شخص ملایی بود به ایشان ارادت داشت، هر چند مرحوم شیخ، ملا نبود، ولی مؤمنین خیلی به او علاقه مند بودند.
من پارچه ام را که جهت لباس روحانیت در نظر داشتم نزد ایشان بردم. در آن وقت تقریباً در سن 14، 15 سالگی بودم. به منزل ایشان رفتم و در اتاق کار ایشان نشستیم. از من پرسید می خواهی چه بشوی؟ گفتم: طلبه. گفت: می خواهی طلبه بشوی یا آدم بشوی؟ من از این حرف متعجب شدم که آیا یک کلاهی به یک معمم این جوری حرف می زند، گفت: ناراحت نشو، طلبگی خوب است منظور از این جمله این است که باید در این مسیر به آدم تبدیل شوی.
وی توصیه ی اخلاقی دیگری به این مضمون به من گفت که طوری زندگی کن که تمام کارهایت جهت رضای خدا باشد سپس توضیح داد و گفت هر چند زندگی دنیا از پرسشها مادی و لذات دنیوی خالی نیست، ولی تلاش کن نشانه زندگی را رضای خداوند قرار دهی و همواره به کارهایت صبغه ی خدایی بزن و خلاصه کارهایت رنگ الهی داشته باشد.
حتی اگر چلوکباب هم خوردی به این قصد بخور که نیرو بگیری که در راه خدا عبادت و خدمت کنی. این مطلب را در تمام عمرت به یاد داشته باش. من این جمله را از آن مرحوم- مرحوم اَشیخ رجبعلی- به یاد دارم و متأسفانه زیاد از دوبار ایشان را زیارت نکردم. فقط می شنیدم که مرحوم الهای به منزل ایشان می روند و ارادت و علاقه ای به ایشان دارند.
کتاب خاطرات سعید جلیلی
کتاب خاطرات سعید جلیلی مسئول تیم مذاکره کننده هسته ای در دولت های نهم و دهم با عنوان “و این شدنی است” مشتمل بر 50 خاطره نقل شده است از وی در محافل عمومی اعم از دانشگاه ها و مساجد است این خاطرات طی بهار 92 تا پاییز 95 بیان شده است است.
کتاب خاطرات آقای سفیر
کتاب «آقای سفیر» راجع به زندگی محمدجواد ظریف هست. این اثر که محمدمهدی راجی در گفت وگوی 40 ساعته با محمدجواد ظریف به عنوان سفیر پیشین کشور عزیزمان ایران در شرکت ملل انجام داده، دربرگیرنده نکاتی راجع به زندگی و فعالیت های سیاسی وی هست.
کتاب خاطرات ظریف که همزمان با اخذ رای اعتماد مجلس به او روانه بازار شد، حاوی نکات زیادی از ساز و کار و عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور بعد از انقلاب است.
در مقدمه این کتاب اشاره شده است است که «هنری کیسینجر»، وزیر خارجه سابق آمریکا کتاب خود به نام «دیپلماسی» را به این دیپلمات کشورمان تقدیم کرده و نوشته است: «تقدیم به دشمن قابل احترامم؛ محمدجواد ظریف»
وی در بخشی از کتاب که به حضور در کمیته حقوق بشر مجمع عمومی شرکت ملل می پردازد، می گوید: «در کمیته سوم، بحث حقوق بشر به تازگی علیه کشور عزیزمان ایران مطرح شده است بود. بنده مسئول این کمیته شدم. در آن وقت اصرار داشتیم که حتی اگر کسی یک کلمه نیز راجع به جمهوری اسلامی کشور عزیزمان ایران صحبت کند، ما پاسخ آن را بدهیم. الان در کلاس هایم این عنوان را به عنوان مثال مطرح می کنم. در آن وقت تنها کسانی که با مقررات شرکت ملل متحد آشنایی داشتند، ما بودیم. این مقررات در واقع روش کار هست، ولی این کار به عقلانیت نیز نیاز دارد. در آن مقطع ما به علت کم تجربگی، قسمت عقلش را لحاظ نمی کردیم.»
آن وقت اروپایی ها راجع به 20 کشور صحبت می کردند و یک دقیقه نیز راجع به کشور عزیزمان ایران می گفتند. ما نیز که جوان و جویای نام بودیم، اصرار داشتیم که در پاسخ به آن، ده دقیقه صحبت کنیم. لذا کار بنده این شده است بود که در جلسه به دقت گوش می کردیم و مطلب می نوشتیم تا پاسخ بدهم… در حالی که به اشتباه فکر می کردیم این کار جهت دفاع از جمهوری اسلامی مورد نیاز هست. این از تجربیاتی به شمار می رود که ما به قیمت زیادی یاد گرفتیم، ولی دوستان تازه نمی خواهند باور کنند که اگر روشمان را عوض کردیم از سر بی اعتقادی و بی غیرتی نبود، بلکه به خاطر تجربه کسب شده است بود که الان دوباره آن کارها را تکرار نکنند.»
مجموعه کتب خاطرات هاشمی
نخستین جلد از این مجموعه کتاب ها با عنوان «دوران مبارزه» روایتگر زندگی هاشمی رفسنجانی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی است.
هاشمی از اول فروردین سال 60، هر روز در یک صفحه از سررسید همان سال یادداشت هایی راجع به ی کارهای شخصی و حوادث مهم داخلی و خارجی نوشته هست. کاری که 34 سال آن را ادامه داد.
قسمتی از خاطره آیت الله هاشمی در مورد مراسم سالگرد امام (ره) را می خوانید:
مرحوم هاشمی بعد از مراسم سالگرد امام با هلی کوپتر کجا رفت؟
هاشمی رفسنجانی راجع به سفر خود با هلی کوپتر از منزل به حرم امام و از حرم به سد لتیان، به نکات جالبی اشاره می کند که خواندن آن، خالی از لطف نیست.
هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود از سال 1371 که با نام «رونق سازندگی» منتشرشده هست، راجع به سفر خود با هلی کوپتر به سد لتیان بعد از مراسم سالگرد رحلت امام می نویسد: ساعت ده صبح با هلی کوپتر به مرقد امام رفتیم، رؤسای سه قوه، همراه آیت الله خامنه ای در مراسم شرکت کردیم، صحبت های رهبری و شعارهای فراوان و …
با هلی کوپتر از همان جا به محل سد لتیان رفتم تا ظهر تنها بودم، بعدازظهر حاجیه والده و همشیره فاطمه رسیدند، آقای حمید میرزاده هم آمد، باهم ناهار خوردیم.
دیروز و امروز به طور متناوب رعدوبرق و باران داشتیم، این گونه هوا در این فصل سال، در سال های اخیر بی سابقه هست، گاهی گفته می شود که منطقه در حال تغییرات اساسی هوا اقلیمی هست، سد لتیان مملو از آب است و هنوز هم رو به اوج است.
انتهای پیام/
واژه های کلیدی: مقام معظم رهبری | هاشمی رفسنجانی | ریاست جمهوری | دوران کودکی | هلی کوپتر | حسن روحانی | امام خمینی | خاطرات | انقلاب | روحانیت | انقلابی
از کفش‌هایی که جهت رهبری تنگ بود تا نصیحت رجبعلی خیاط به مرحوم مهدوی‌کنی ،