این طرف هم دلواپسان کم نیستند ، قالیباف و کرباسچی در شهرداری مثبت عمل کردند
به روایت بخش احزاب و تشکل های گروه سیاسی گروه تحریریه سایت؛ محسن هاشمی مهمان این هفته برنامه دستخط بود. وی نفر اول انتخابات شورای اسلامی شهر و دِه در شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران است.
به گزارش حوزه احزاب و تشکل های گروه سیاسی گروه تحریریه سایت جوان؛ محسن هاشمی مهمان این هفته برنامه دستخط بود. وی نفر اول انتخابات شورای اسلامی شهر و دِه در شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران است.
گفتگوی محسن هاشمی در برنامه “دست خط” به شرح ذیل است:
فکر میکردید در پایتخت کشور عزیزمان ایران نفر اول شوید؟
این طرف هم دلواپسان کم نیستند ، قالیباف و کرباسچی در شهرداری مثبت عمل کردند
هاشمی: البته در گذشته خیر، ولی بعد از اتفاقاتی که رخ داد و در یک ماه اخیر نظرسنجیها چنین چیزی را نشان میداد.
در مقدمه هم گفتم که بخشی از اعتبار شما متعلق به حاج آقا هست. بخشی هم خدمات شماست. فکر میکنید نسبت این دو چطور است؟
هاشمی: شما گفتید بخشی از اعتبار و من می گویم همه اعتبار من از تلاش ایشان است.
آقای محسن هاشمی زیاد شبیه پدر هستند یا مادر؟
به روایت بخش احزاب و تشکل های گروه سیاسی گروه تحریریه سایت؛ محسن هاشمی مهمان این هفته برنامه دستخط بود. وی نفر اول انتخابات شورای اسلامی شهر و دِه در شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران است.
هاشمی: در خشم و پیگیری کارها گهگاهی شبیه مادر هستیم. مادر در کارها جدیتر هستند. اگر کاری انجام نشود پیگیری میکنند و پیگیریها مجدانه است و گهگاهی جهت اجرای آن کار عصبانی میشوند و از این جهت به ایشان رفتیم. البته خصلتهای ابوی که صبر جزو شاخصه مهم ایشان بود را داریم. البته این امر را مردم یا نزدیکان بگویند.
نخستین تبریک را بعد از اول شدن در شورای شهر چه کسی به شما گفت؟
هاشمی: میتوان گفت کسی به ما تبریک نگفت. تبریک ویژهای که شاخص باشد مطرح نبود.
واکنش برادران و خواهران چطور بود؟
هاشمی: آنها از این جهت تبریک میگفتند که هنگامی که ابوی در انتخابات شرکت میکردند پیش آمده بود اول شده است بودند یا معمولا شاخص بودند و انتخاباتی هم فائزه شرکت کرده بود و دوم شده است بود… البته شایعه شده است بود که اول شده است است.
پیش آقای بشارتی وزیر کشور دولت دوم آیتالله هاشمی، بودیم. ایشان به آیتالله خیلی ارادت داشتند و دارند. صحبت همان انتخابات مجلس شد و میگفتند زن فائزه هاشمی دوم شد و آقای ناطق در پایتخت کشور عزیزمان ایران اول شد. میگفت هر زمانی نزد آقای هاشمی میرفتیم و حاج زن هم بودند یکسره به من میگفتند شما درست عمل نکردید و در آرا دست بردند و فائزه دوم شد. تا اندازهای به من میگفتند و من یک بار ناراحت شدم و گفتم حاج زن اینطور نیست؛ به حاج اقا گله کردم و ایشان از ما دلجویی کرد.
این طرف هم دلواپسان کم نیستند ، قالیباف و کرباسچی در شهرداری مثبت عمل کردند
هاشمی: حاج زن گهگاه این ذهنیت را داشت و افراد هر لحظه گمان میکنند اول هستند.
من فکر میکنم حاج زن روی فرزندان خود حساس هستند.
هاشمی: بله. مادران اکثرا چنین هستند و بعضی بروز بیرونی دارند و بعضی ندارند. توقع از این بود که اینجا هم ما اول شویم.
اگر شما اول نمیشدید ممکن بود این ماجرا اتفاق بیفتد؟
به روایت بخش احزاب و تشکل های گروه سیاسی گروه تحریریه سایت؛ محسن هاشمی مهمان این هفته برنامه دستخط بود. وی نفر اول انتخابات شورای اسلامی شهر و دِه در شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران است.
هاشمی: توقع این بود که این رکورد را در خانواده از دست ندهیم. از ما این توقع وجود داشت. البته رکورد بدی نبود. چون نسبت به پایتخت کشور عزیزمان ایران عدد مناسبی بود.
چه میزان بود؟
هاشمی: یک میلیون و 756 هزار رای بود.
رای قابل توجهی بود؛ به شما تبریک میگوییم. سراغ این روزها برویم. این روزها شما به شدت راجع به شهرداری پایتخت کشور عزیزمان ایران زیر ذرهبین هستید.
این طرف هم دلواپسان کم نیستند ، قالیباف و کرباسچی در شهرداری مثبت عمل کردند
هاشمی: عنوان شورای شهر بعد از گزینش اعضا، تصمیم با اعضای شورای شهر است.
جایی شنیدم که گفتید به این شرط استعفا میدهم که اول اجماع روی من باشد بعد استعفا بدهم؛
هاشمی: بحث شخص من نیست. پستهای سطح اوج پستهایی نیست که جهت آن تلاش کنید.
قطعا چنین هست. تلاش شما را نمیگویم. فشارهایی را میگویم که از جاهای متفاوت وارد میکنند تا شما حتما این را بپذیرید.
هاشمی: معمولا این گونه پستها واقعا زحمت زیادی میطلبد و نگاهها روی شما هست. باید به دلایلی که نسبت به من این لطف وجود داشت توجه داشت. در گذشته من نامزد شورای شهر شدم و با آقای قالیباف مسابقه کردیم.
دلیل این که ان وقت من گزینش شدم فکر میکنم هنوز هم بتوان آن را مطرح کرد، این بود که هنگامی که از مردم پایتخت کشور عزیزمان ایران پرسش میشود مسئله پایتخت کشور عزیزمان ایران چه است اولویت یک آلودگی هوا و ترافیک هست، عمده این کار جزو تخصصهای من بود، چون عمده این کار راه آهن شهری بود و جزو تخصصهای من بود، اگر شهرداری و شورای شهری باشد که برنامههایش را بر اساس حل معضل ترافیک و پرسشها مربوط به آلودگی هوا بگذارد من آلترناتیو مناسبی در دوره قبل بودم که وارد مسابقه هم شدم. این دوره شاید بتوانند فرد دیگری را پیدا کنند که چنین خصوصیاتی شبیه به خصوصیات من داشته باشد یا اولویت شورای شهر جهت این پرسشها نباشد.
مثلا ممکن است ذهن شورای شهر به این سمت برود که باید پرسشها شهرسازی و بافت فرسوده را اولویت قرار دهیم و شهر را از نظر شهرسازی به سیتسم مناسبی بازگردانیم.
اینکه می گویند اختلاف نظرها در شورای شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران قدری بین اعضای شورا زیاد است و یکسری سمت طیف عاملان رفتند و یکسری سمت حزب دیگری رفتند. چنین چیزی صحت دارد؟
هاشمی: معمولا در پرسشها سیاسی کسانی که جبههای تصمیم میگیرند در عمل هنگامی که افراد متفاوت و احزاب متفاوت وارد کار میشوند، ممکن است هماهنگیهای اینها آنطور که گمان میکنند مناسب نباشد. لذا طبیعی است که احزاب مختلفی که عضو جبهه اصلاحات هستند نظرات متفاوتی نسبت به شهردار داشته باشند.
شورای مهم که اینها را چیده است ورود نمیکند؟
هاشمی: شورای اصلاحات تلاش اش بر این است که تصمیمگیری در مورد شهردار را جبههای ادامه دهد. این کار مشکل هست. لیکن تصمیم با شورا نیست و با افرادی است که در شورای شهر الان حضور یافتند و معمولا این گونه رای دادنها رای مخفی است ولی من فکر میکنم اختلاف در آن حد نباشد.
با توضیحاتی که شما میگویید الزاما تصمیمات اعضای منتخب شورای شهر نمیتواند آن جبههای که آمده این لیست را تنظیم کرده است راضی نگاه دارد.
هاشمی: این هنر سیاسی افراد هست. در سیاستمداری هنر شما در این کارها هست. اینها اگر بتوانند مجددا جبههای عمل کنند و تصمیم را جبههای بگیرند این عنوان میتواند منجر به تصمیم خارج از جبهه اصلاحات نشود. ولی اگر نتوانند دور هم جمع شوند و تصمیم را بدون اختلاف بگیرند میتواند تبعات اختلافی از همین الان بروز کند و امیدواریم چنین نشود.
تجربه تلخی در دوره اول شوراها داریم که در اختیار طیف اصلاحطلبان بود، انحلال شورا بود. مردم امیدوارند چنین نشود.
هاشمی: پایتخت کشور عزیزمان ایران مرکز کشور عزیزمان ایران است و اگر این اختلافات در آن شکل گیرد مردم و کشور ضرر خواهند کرد. دولت هم دچار مسئله می شود.
چون مردم با یک امیدی به این طیف رای دادند.
هاشمی: امیدواریم به سمتی برویم که بتوانیم تصمیمات با اتحاد بگیریم که در نتیجه پرسشها مردم را حل کنیم.
آقای محسن هاشمی رفسنجانی میان احزاب متفاوت موجود کشور که دو دسته مشخص اصولگرا و اصلاحطلب را داریم، به کدام طرف خود را متمایل میبیند؟
هاشمی: اصولا خانوادگی از معتدلین سیاسی کشور هستیم و تلاش ما بر این است که اعتباری که گفتید از ابوی به ما دادند، فراجناحی عمل کنیم ولی از نظر جایگاهی من به عنوان یکی از اعضای حزب عاملان سازندگی فعال هستم و سمت ریاست شورای مرکزی آنجا را دارم. در همین حزب هم سیاست اعتدالی داریم.
عملا سیاست این حزب زیرمجموعه اصلاحطلبان محسوب میشود.
هاشمی: بله. عاملان الان جزو جبهه اصلاحات قرار گرفتند. به نظرم عملکرد اصولگرایان و یا تبلیغات کاذب بوده که اینها را به آن سمت فشار میدهد. بعضی از افراد نمی خواهند در یک جبههای قرار گیرند که بعدا… همه میخواهند در جبهه اعتدالی باشند.
آقای محمد هاشمی عموی شما حالشان بهتر است؟
هاشمی: بله. خیلی بهتر هستند، برطرف شده است است.
از بنیانگذاران عاملان سازندگی بودند.
هاشمی: بله. هیات موسسی داشتند که ایشان هم جزو آن بودند.
ایشان جدا شدند. علت را میدانید؟
هاشمی: مواردی مطرح شد و من هم دلایلی را میدانم ولی صلاح نمی دانم الان مطرح کنم.
مهمترین انتقادشان را هم نمیتوانید بگویید؟
هاشمی: خیر. اصلا نمیخواهم وارد این عنوان شوم.
آقای قالیباف را می توان گفت شیخالشهرداران هست. 12 سال سابقه شهرداری دارند. عملکرد ایشان را چطور میبینید؟ نقاط قوت و ضعف ایشان چه بوده است؟
هاشمی: آقای قالیباف نقطه مثبت اش در عملگرایی هست. این یک نقطه مثبت در یک مدیر است که خود را در اتاق در بسته حبس نکند و کارها را به دیگران واگذار نکند و تنها به خود توجه نداشته باشد. پای کار بیاید و این از حسنهای آقای قالیباف است که مدیر عملگرا هست. در بعضی موارد واقعگرایی را میتوان در او به وضوح دید و می توان گفت…
مشاوره پذیر بود؟
هاشمی: در عنوان مترو هر لحظه ایشان برنامهمحور بود. هنگامی که برنامهها را اعلام میکردیم ایشان تلاش نمیکردند برنامه را برهم بزنند. به عنوان نمونه آقای احمدینزاد همان دو سالی که آمدند عنوان مونوریل و قطار هوایی را به گونهای مطرح کردند که اوضاع مترو را به هم میریخت و من مقاومت شدیدی کردم و اجازه ندادم.
که آخر هم شورای شهر اصولگرا به نظر شما رای دادند.
هاشمی: بله. در جلسه رفتم و محکم ایستادم. از نظر کارشناسی بحث زیادی شد و خوشبختانه طرح آقای احمدینژاد رای نیاورد، در شورای شهری که آقای چمران مدیر بود. خود ایشان، احمدینژاد هم آمد و توضیح داد…
همان موقع طرح مونوریل به قم رفت؟
هاشمی: خیر. هنگامی که آقای احمدینژاد مدیر جمهور شدند از ابزار وزارت کشور استفاده کردند و شورای عالی شهرسازی و مونوریل را به قم تحمیل کردند.
الان هم همین طور باقی مانده است.
هاشمی: بله. روی هوا مانده، البته مونوریل بر پایتخت کشور عزیزمان ایران هم تحمیل شد البته آقای قالیباف پایه را چیدند و جمع کردند ولی مونریل قم چون پیشرفتهتر است نمیتوان برید و دور انداخت و باید فکر اساسی راجع به آن شود.
همینجور افتاده است.
هاشمی: بله. روی آن کار نمیشود. البته میگویند به علت پرسشها اعتباری است ولی خود مونوریل از نظر طراحی دچار مسئله هست، آیا که وسط آن به هم وصل نشده است و هنوز اجازه عبور از جلوی حرم به آن نداده اند.
نقطه ضعفی که آقای قالیباف دارند یا انتقادی که میتوانید به ایشان داشته باشید؟
هاشمی: در مورد موارد منفی اگر بخواهم بگویم، البته ایشان در این ۴ سال اخیر تاحدودی برطرف کرده هست، ولی توصیه این بود که من هر لحظه میگفتم در برنامههای حمل و نقل ترافیک پایتخت کشور عزیزمان ایران این طور بود که ما تا آن تاریخ باید به عنوان نمونه حدود ۴۰۰ کیلومتر مترو میداشتیم و از آن سو هم باید ۵۰۰ کیلومتر اتوبان هم باید میداشتیم، اتوبانها ساخته شد ولی مترو روی ۱۲۰، 130 و نهایتا ۲۰۰ کیلومتر باقی ماند.
در صورتی که در شهر باید اولویت را به حمل و نقل عمومی بدهیم. باید شهر انسانمحور شود و حمل و نقل عمومیمحور شود؛ البته دولتها نقش مهمی دارند چون مترو پدیدهای گران است و دولتها باید به مترو کمک کنند. شاید آقای قالیباف بگویند تلاش بر این بود که در بعد زیرساختها این کار را انجام دهم ولی دولت آقای احمدی نزاد یا دولت آقای روحانی کمکی که باید به مترو کنند را نمیکردند و در نتیجه ما نتوانستیم پیشرفت کنیم. ولی فرض من بر این بود که باز از اعتبارات موجود شهرداری زیاد میتوانیم استفاده کنیم.
نسبت به بدهیهای شهرداری پایتخت کشور عزیزمان ایران ارقام مختلفی بیان میشود، شما آمار قطعی دارید؟
هاشمی: فرض کنید میگویید بدهی به سیستم دولتی که معمولا به سازمانهایی همانند تامین اجتماعی و بیمهها و مالیات و غیره گفته میشود که حجم وسیعی بدهی وجود دارد. یک بدهی هم به پیمانکارانی است که جهت شهرداری تهران کار میکنند وجود دارد و از این منظر هم پیمانکاران خود را مدعی میدانند و این عدد بالایی را مطرح میکند. یک بدهی هم در شهرداری معروف به بدهی هلوگرامی یا بدهی تراکمفروشی یا شهرفروشی است که این در اختیار یکسری افراد است یعنی به جای این که زمینی را تملک کرده اند پول به آن بدهند یک هلوگرامی به او دادند که هلوگرام یک پول در شهرداری هست. یعنی پیشخور کردن شهر هست. این هم جزو بدهی فرض میکنند.
اگر اینها را با هم جمع کنیم بدهیهایی که میتوان گفت بدهی فرض شود عددش حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان خواهد شد.
بحث رشوه را در شهرداری تا چه اندازه واقعی میدانید و برنامهای جهت از بین بردن این امر دارید؟
هاشمی: بله. می دانید که این گونه فسادها که در شهرداری بر اساس کارچاقکنی شکل میگیرد، ما دو نوع فساد داریم. یک نوع فساد این است که افراد پول میگیرند تا پیمانکاری را به ناحق برنده کنند. حق دیگران را میخورند یا پول میگیرند یک کارشناسی غیراصولی میکنند. زمینی را کع 10 میلیارد هست، 20 میلیارد قیمت میگذارند و یک بخشی از آن را میگیرند، اینها فسادهای سازماندهی شده است است که باید با کمک نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و حراست ها با آنها به شدت برخورد شود.
یکسری فسادها هم که خیلی بین مردم مرسوم شده است است و شهرداریها را از این جهت فاسد فرض میکنند بحث کارچاقکنیها و زیرمیزی است که جهت سرعت دادن به کار مردم هست. اینجا از این منظر باید به این نگاه کنیم که به عنوان نمونه قوانین و بخشنامهها تا اینقدر زیاد شده است است که مجریان جهت اجرای اینها راهکارهای مختلفی را میتوانند در نظر بگیرند. من فکر میکنم با براق کردن و مکانیزه کردن و هوشمندسازی شهرداری و با از بین بردن تمام این تفسیرهایی که نسبت به بخشنامهها عمل میشود،اینها را هرچه کمتر کنیم، این گونه فسادها کمتر میشود.
یک امیدواری نسبت به این شورای شهر و شهرداری وجود دارد که با دولت همسویی دارند. چون هر لحظه در ۱۲ سال اخیر به خصوص این مسئله را داشتیم که شهرداران پایتخت کشور عزیزمان ایران با دولتها مسئله داشتند. آقای احمدینژاد آمد و حضورش در هیات دولت اصلاحات منتفی شد و بعدش هم پرسشها مالی، بعد ایشان هنگامی که رئیسجمهور شد چون گزینه اش جهت شهرداری رای نیاورد، پول هم نداد، آقای قالیباف هم امد با دولت روحانی این پرسشها را داشت. فکر می کنید با این همسویی این پرسشها حل شود؟
هاشمی: نخیر، این گونه حل نمیشود. تنها دورهای که میتوان گفت شهرداری با دولت خیلی همگن و خوب عمل کرد دوره آقای کرباسچی و ریاست جمهوری آقای هاشمی بود. حتی طوری شد که ایشان اجازه دادد شهردار عضو هیات دولت شود. این هماهنگی تا اندازهای زیاد بود که بعضی جاها نسبت به این هماهنگی اعتراض میکردند.
اعتراض از کجاها بود؟
هاشمی: نمیتوان نام برد، ولی میتوان گفت این هماهنگی طوری شد که بعضی میگفتند حق مردم ضایع میشود یا اتفاقاتی در شهرداری رخ میدهد که دولت بیش از حد از شهرداری حمایت میکند.
بعد از این دوره اتفاقی که افتاد این بود که شورای شهر نتوانست یک شهردار قاطع و خوبی جهت درازمدت گزینش کند. همان دوره شورای اول که پرسشها شهر به علت تعدد شهرداران خیلی تنظیم شده است پیش نرفت، در نهایت به تشکیل شورای شهر تازه و شهردار شدن آقای احمدینزاد منتهی شد.
از همان دوره این اتفاق افتاد که افراد به این فکر افتادند که اینها به فکر ریاست جمهوری هستند. اگر این فکر در دولت شکل گیرد که شهردار هر حرکتش جهت ریاست جمهوری است این اختلافات همواره شدت یافتن میشود. بعد من نخستین نکتهای که میگویم این است که شهردار باید این را از گوش خود بیرون کند و نباید فعالیتهای خود را جهت رشد خودش در نظر گیرد. جهت رشد شهر خدمت میکند.
هر ایکسی که خوب کار کند این را به او می بندند!
هاشمی: خیر. شهرداری که تصمیم میگیرد فورا می فهمید آیا تصمیمات او خدمترسانی است یا تصمیمات جهت رئیسجمهور شدن است.
ممکن است در تعاملاتی که دارید دوباره شهردار را عضو هیات دولت کنید؟
هاشمی: یکی از خواستههای شورای شهر همین هست. در بحثهایی که در شورای شهر داشتیم و خدمت بعضی بزرگان رسیدیم این را مطرح کردیم که شهرداری که گزینش میکنیم بتواند به عنوان یکی از اعضای هیات دولت در جلسات شرکت کند.
این که این اتفاق بیفتد یا خیر را من نمیدانم. من خودم نظرم این است که این اتفاق رخ میدهد.
با ۶ شهردار کار کردید؛ مردها کرباسچی، الویری، ملکمدنی، مقیمی، احمدینژاد و قالیباف. کدام را قویتر دیدید؟
هاشمی: اجازه دهید قضاوتی بین اینها نکنم ولی همانطور که گفتم چون سالهای زیادی با آقای قالیباف کار کردم و همانطور سالهای زیادی هم با آقای کرباسچی به علت حضورم در دولت آقای هاشمی کار کردم احساسم این است که این دو بزرگوار در مورد عملگرایی جهت پرسشها شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران مثبت عمل کردند.
مترو را در وقت وزارت کشور آقای عبدالله نوری جدا کردید و جهت شهرداری بردید. درست است؟
هاشمی: قانون مترو این گونه است که به شهرداری پایتخت کشور عزیزمان ایران اجازه داده شد.
قبل از انقلاب؟
هاشمی: بله. بعد از انقلاب میخواستند مترو را بخوابانند، امدند کلمه را عوض کردند و گفتند به دولت اجازه داده میشود و بعد هم مترو را خواباندند.
از شما خوانده بودم که اول انقلاب خیلیها با مترو مخالف بودند ولی شخص آیتالله هاشمی خیلی پیگیری کرد و بعضی گفتند این مترو با اولویتهای انقلابی ما تداخل دارد. آقای هاشمی به عنوان مدیر مجلس در دولت مصوبه گرفت و کار را شروع کرد. چه کسانی مخالف بودند؟
هاشمی: آن وقت دلواپسان همان وقت بودند.
اسم آنها را بگویید.
هاشمی: نمیخواهم اسم بگویم. فرقی نمیکند، اینطرفی ها هم دلواپس دارند، حالا بعدا هم میبینید که چه دلواپسیهایی اینطرف پیش می آید.
این هم توصیه مهمی است که سربسته گفتید؛ حالا من می گذرم! (میخندد)
هاشمی: بله، این طرف هم دلواپس زیاد است
نکته این است که یک عده میگفتند جهت مترو، آیا پول جهت پایتخت کشور عزیزمان ایران خرج کنیم و مردم از شهرستان به پایتخت کشور عزیزمان ایران بیایند. ما همین پول را در شهرستان خرج کنیم تا مردم در شهرستان بمانند. جلوی هجرت مردم به پایتخت کشور عزیزمان ایران را بگیریم.
عدهای میگفتند از نظر فنی نمیتوانیم مترو بسازیم و اینهمه خاک را از پایتخت کشور عزیزمان ایران چطور بیرون ببریم. عدهای میگفتند چون پایتخت کشور عزیزمان ایران فاضلاب ندارد نمیتوانیم مترو بسازیم. در فاضلاب گیر میکنیم. هر کسی به یک موضوعی اشاره میکرد و کسانی که این پرسشها را مطرح میکردند، قدرت عملی و اجرایی بیشتری داشتند و در نتیجه مترو را خواباندند.
در آن تاریخ ابوی نماینده پایتخت کشور عزیزمان ایران و مدیر مجلس بود. در مجمع نمایندگان پایتخت کشور عزیزمان ایران این عنوان بحث شد و اینها رای دادند که مترو پایتخت کشور عزیزمان ایران میخواهیم و فاضلاب شهری هم می خواهیم. با دولت همان وقت صحبت کردند ولی نتوانستند در دولت آن وقت بقبولانند که مترو را فعال کنند و به همین علت ابوی مجبور شدند خطبه ای در نماز جمعه بخوانند که معروف به «خطبه مترو» شد و پخش هم شد.
گفتند همه شهرهای بزرگ ما مترو میخواهد.
هاشمی: این جمله دوراندیشانه ایشان بود که گفتند من اینجا به پایتخت کشور عزیزمان ایران میگویم و به تمام کلان شهرها میگویم که نه تنها پایتخت کشور عزیزمان ایران که بقیه کلان شهرها هم میخواهند و انها هم باید به فکر ساخت مترو باشند.
سال ۸۹ از مترو استعفا دادید. علت استعفا آقای احمدی نزاد بود؟
هاشمی: خیر. اسم این را علت استعفا نمیگذارم.
قبلش این را بپرسم، رویه شما با این شهرداران این بود که هر کدام میامدند استعفا میدادید که دست انها باز باشد. جهت آقای احمدی نژاد هم استعفا دادید. موافقت نکردند؟
هاشمی: خیر.
چه گفتند؟
هاشمی: ایشان خیلی واکنشها مثبتی با من داشتند. در تمام مدت شهرداری خود چنین بود فقط آخرهای که کاندید شدند قدری بداخلاقی میکردند ولی هیچگاه نظرش در مورد من منفی نشد.
آن وقت هم با استعفا مخالفت کردند؟
هاشمی: بله. آقای قالیباف هم آمدند من استعفا دادم و بعد از ۱۵-۱۰ روز گفتند به کار خود ادامه دهید. در مورد شهرداران قبلی هم چنین پیش میامد. من نزد آنها میرفتم و الزاما کتبا استعفا ندادم. میگفتم من حاضرم چنین کنم و جهت بعضی کتبی هم استعفا دادم تا دستشان باز باشد.
درباره آن استعفا (سال 89) بگویید.
هاشمی: آن استعفا آن وقت این گونه بود که این احساس در شهرداری ایجاد شد که هیچگاه علنی گفته نشد و من هم علنی نفهمیدم ولی این احساس ایجاد شد که اگر من مدیر عامل مترو نباشم شاید دولت کمک کند. ولی نظرم آن وقت همین بود. آن وقت میگفتم مسئله مهم آقای احمدی نزاد من نیستم مسئله خود آقای قالیباف هست. من هر لحظه به شوخی به آقای قالیباف میگفتم مسئله من نیستم و مسئله مهم خود شما هستید.
نظر آقای قالیباف چه بود؟
هاشمی: ولی اینجور وانمود شد که ما جهت گرفتن اعتبارات از دولت… البته یک اتفاقی هم رخ داد که موقعی که من عضو هیات مدیره شدم همان اعتبار اسنادی خط چهار باز شد که تا قبل آن باز نمیشد. این نشانه مثبتی بود.
ولی ادامه پیدا نکرد. میگویند آقای محسن هاشمی رفسنجانی خیلی محافظهکار است و خیلی در پرسشها سیاسی جسارت ندارد. قبول دارید؟
هاشمی: خیر. اتفاقا من به نظرم چون با عقلانیت حرف میزنم این احساس دست میدهد. یعنی فرض من بر این است که اولا مسائلی که مطرح میشود هر لحظه آن طوری که مطرح میشود نیست. آدم باید هر لحظه پشت پرده پرسشها را دقیق بررسی کند و دلایل طرح این پرسشها را به خوبی بفهمد، اگر میخواهد خود را در معرض این عنوان قرار دهد روی آن نظر دهد.
لذا در همه زمینه ها اعلام نظر نمیکنم. تلاش دارم در زمینههایی که تخصص دارم و در آن زمینه حرفی بزنم این اثرگذاری را دارم. به عنوان نمونه بحث خط ۷ که شد طبیعی است مردم انتظار دارند من یک کلمه در این باره بگویم. در حد یک جمله و دو جمله گفتم و اثرگذاری آن را دیدم. در همان حدی که مورد نیاز بود گفتم.
شما دومین فرزند آیتالله هاشمی هستید.
هاشمی: بله. حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی متولد ۱۳۱۳ هستند و در ۱۴ سالگی به قم آمدند که سال ۱۳۲۷ بود. سال ۱۳۳۸ ازدواج کردند و من در سال ۱۳۴۰ در ایام فاطمیه به دنیا آمدم. جهت همین اسمم محسن شده است هست. فرزند دوم هستم. ایشان ۱۳۳۹ فاطمه را به دنیا آوردند و بعد من بودم.
فاطمه زن یک سال از شما بزرگتر هستند.
هاشمی: بله. فائزه هم یک سال از من کوچکتر هست. به دوران فرزند کمتر رفتیم و مهدی ۸ سال با من فاصله دارد و یاسر ده سال با من فاصله دارد.
از میان خصلتهای پدر صبر به شما رسیده هست. نخستین خاطرهای که از پدر در کودکی دارید چیست؟
هاشمی: نخستین خاطره این است که حدود 4 سال داشتیم که قدری در گوشه ذهن من است و به درستی به یاد ندارم، از بس مادر تعریف کردند این خاطره ذهن من شده است هست، ابوی را زندان کرده بودند و مورد شکنجه بودند و ملاقات نمیدادند. روزی که ملاقات دادند جهت ملاقات رفتیم و من همراه مادر بودم و پدر هنگامی که آمد من دویدم به بغل پدر و دیگر از بغل ایشان پائین نمیآمدم. عنصرهای ساواک تلاش بر جدا کردن ما داشتند. این اتفاق نمیافتاد و این باعث شد هم آنها گریه میکردند و هم حاج آقا گریه میکردند و هم ما گریه کردیم.
درگیری کارهای انقلابی نشدید؟
هاشمی: نمیتوان گفت درگیر نبودیم. از سال ۱۳۵۴ حاج آقا زندان طولانی رفتند و من آن وقت ۱۴ ساله بودم. به یک سبکی مسئولیت منزل گردن من هم بود. البته مادر مدیریت میکردند.
شما دست راست بودید.
هاشمی: بله. این حس را داریم که در آن سن چون پدر نیست باید چنین باشیم.
ماجرای گرفتن اسلحه در پادگانهای تسخیرشده چه بود؟
هاشمی: آن روزهای آخر انقلاب بود. همه در فعالیت های انقلابی شرکت می کردند. آن روزهای نزدیک به پیروزی حمله به پادگان ها می شد و هم در یکی از این حمله ها –نمی گویم حضور داشتم- به صورت شانسی در موقعیتی قرار گرفتم که داخل پادگان رفتم. پادگان های سمت پاسداران بود. آنجا همه اسلحه برمی داشتند و من هم برداشتم.
به منزل آوردید؟
هاشمی: بله. یکی را در مسیر گروهک ها تله گذاشتند و از افراد اسلحه ها را گرفتند. هم چریک های فدایی خلق این کار را می کردند و هم به نظرم مجاهدین خلق آن وقت این کار را می کردند. یکی از اسلحه ها را از من گرفتند و دیگری را که توانستم پنهان کنم به منزل بردم.
حاج آقا اسلحه را دیدند؟
هاشمی: بله. تا چند مدت داشتم.
چیزی نگفتند؟
هاشمی: خیر.
سال 58 لحظه ترور آیت الله هاشمی کجا بودید؟
هاشمی: مادر به من گفتند همان موقع بروید، چون آن وقت دو نفر حفاظت داشتیم که از کمیته سعدآباد گذاشته بودند. حاج زن شام نداشتند و به من گفنتد بروید شام تهیه کنید. ما باید شام حفاظت را هم تامین می کردیم. به محافظین گفتم چه چیزی می خواهید؟ گفتند ما کنتاکی می خواهیم. به منطقه منزل رسیدم دیدم راه را بسته اند. گفتم چه شده است است؟ شنیدم می گویند امام جماعت را ترور کردند.
من تا این را شنیدم حدس زدم حاج آقا باشد. فوری خودم را معرفی کردم و تا من برسم حاج آقا را برده بودند. حاج آقا را بیمارستان برده بودند. برگشتم و ماشین را آزاد در خیابان گذاشته بودم و وارد بیمارستان شدم. حاج آقا را به اتاق عمل برده بودند. هنگامی که آخر شب برگشتم دیدم جوجه کنتاکی ها نیست. در ماشین باز بود. (میخندد)
حاج زن هم مجروح شدند؟
هاشمی: نه به آن صورت. تیر از بغل گوششان رد شده است بود. اگر قدری این ور تر بود مغز ایشان مورد اصابت قرار می گرفت.
حاج زن چقدر فداکاری کردند.
هاشمی: بله. خیلی خوب عمل کردند.
بعدش هم به بلژیک رفتید و بعد به کانادا رفتید. رشته مکانیک خواندید؟
هاشمی: بله. به علت رفت و آمدی که به خارج قبل از انقلاب داشتیم و ترور اتفاق افتاد، مادر روی ما زوم کرد که باید محافظ داشته باشید و ما را در منگنه قرار داد. خاله و شوهر خاله من فرش فروش در بلژیک هستند و قبل از انقلاب در آنجا زندگی می کردند.
از زمانی که آنجا بودم ابتدا فرانسه خواندم چون زبان انگلیسی بلد بودم ولی آنجا فرانسه زبان بود و مجبور شدم چند ماهی فرانسه بخوانم. بعد وارد دانشگاه جهت رشته مهندسی شدم.
بعد هم کانادا جهت ارشد رفتید.
هاشمی: بله. موقعی که لیسانس را گرفتم جهت ارشد به کانادا رفتم. دانشجوی دکترا بودم که سال 65 بازگشتم.
به دستور پدر در وقت دانشجویی ارشد نحوه ساخت راکتهای تاو کار کردید.
هاشمی: یکی از کارهای که ایشان من را تشویق می کرد صنایع دفاعی بود. چند باری که آمده بودند من شرکت صنایع دفاع دیدار کرده بودم و همان وقت مین های دریایی را می ساختند که کار داخلی بود و من دیدار کردم. مهمات سازی و موشک کاتیوشکا را دیدار می کردم. ایده هایی در ذهنم متبلور شد که هنگامی که خارج بودم جهت اینها اطلاعات جمع می کردم. روز بعدی که برگشتم جمعه بود و در منزل حاج آقا جلسه ای بود که آقای رفیق دوست –وزیر سپاه- و آقای علیزاده –رئیس شرکت صنایع سپاه- حضور داشتند. با تمام گروه موشکی و مهمات سازی جهت حاج آقا گزارش می دادند که صورتجلسه صنایع دفاعی بود. با بعضی از اینها آشنا بودم. در این جلسه شرکت کردم و حاج آقا گفتند محسن ما فردا بیاید و در یکی از این مراکز فعالیت خود را شروع کند. آنجا آقای منطقی مدیر بودند.
آقای منطقی که الان شرکت فضایی هستند؟
هاشمی: بله. نزد ایشان رفتیم و چون من در بخش کمپوزیت ها و پلاستیک ها کار می کردم من را مسئول پوکه تاو گذاشتند. بعد هم در موشک های سوخت جامد آمدم و با تخصص خودم این مسیر را گزینش کردم. آن وقت به ابوی مطرح کردیم که اگر بتوانیم راکت ارزان قیمت که بتواند بغداد را راحت بزند – چون آن وقت شروع کردند که پایتخت کشور عزیزمان ایران را بزنند- خیلی کار خوبی خواهد بود.
همه پسندیدند و من مسئول هماهنگی این 4 تحقیق یعنی «زلزال و سجیل و مجتمع و نازعات» شدم. قرار شد کارخانه تولید انبوه این راکت ها را شروع کنیم و مسئولیت این را برعهده گرفتم. یک زمانی آقای عسگری (رئیس رسانه ملی) مدیر ما شدند که از شرکت صنایع دفاع بودند. با ایشان کار می کردیم.
با شهید تهرانی مقدم چه انسی داشتید؟
هاشمی: بله. در زمانی که روی «اسکاد B» کار می کردیم، آن وقت ایشان مسئول پرتاب این موشک ها که به جاهای متفاوت می زدند و جهت این که مهندسی معکوس کنیم مستقیما با ایشان کار می کردیم. چندین بار که جهت پرتاب موشک به جبهه می رفتند من همراه ایشان می رفتم. خیلی آدم عجیب و مخلصی بود.
چطور؟
هاشمی: من احساس می کردم همه کارهایش را بر اساس اخلاص انجام می دهد و اصلا مقام و پرسشها مربوط به فعالیت هایش را در جهت اعتقاداتش شکل می داد.
فکر می کردید به این پیشرفت کنونی دست یابیم؟ شما تا سال 69 در موشکی بودید؟
هاشمی: من تا 71 با موشکی بودم. هم بازرسی خاص و هم صنایع دفاع بودم. ابوی مدیر جمهور شدند و همکاران می گفتند نروید آیا که ما بتوانیم از کمک شما جهت توسعه موشکی استفاده کنیم. من هیچگاه تا آخرهای دولت ابوی تا سال 76 ارتباطم با صنایع موشکی قطع نشده بود.
آیت الله هاشمی با چه حساسیتی فعالیت های موشکی را رصد می کردند؟
هاشمی: به این نتیجه رسیده بودند که اگر در تکنولوژی پیشرفت نکنیم نمی توانیم مقاومت کنیم و مجبور به تسلیم هستیم. به همین علت هم صنایع دفاع و هم صنایع سپاه را که آن وقت از هم جدا بودند را حمایت خاص می کردند و مستقیم هم گزارش می کردند و بازدیدهای فراوانی هم می رفتند و به یک صورتی در عنوان صنایع نظامی متبحر شده است بودند. اطلاعات موشکی حاج آقا کمتر از آقای عسگری نبود. بعضی سوالات از آقای منطقی میپرسیدند که آقای منطقی جهت جواب دادن از کارشناسان استفاده می کردند.
چطور ممکن است فردی با تیزهوشی آیت الله هاشمی و حساسیتی که می گویید راجع به پرسشها موشکی داشت و پسر خودش که تحصیلکرده کانادا است در صنایع موشکی قرار میدهد، رصد و پیگیری میکند. یک فردی از فیلتر آنها عبور کند و سایت آنها را در اختیار گیرد و مطلبی را به اشتباه از ایشان قرار دهد و آن همه هزینه ایجاد کند در مورد قضییه موشکی.
هاشمی: اولا جمله ابوی نبود و ثانیا اشتباه تفکری بود که این فرد مرتکب شد و ابوی با او برخورد کرد و گفتند آیا این کار را کردید. حاج آقا دلرحمی نسبت به اطرافیان خود دارند و در وقت تنبیه آن گونه تنبیه نمی کنند که …
شما اگر جای حاج آقا بودید… چه می کردید؟
هاشمی: پیشنهاد من بدتر از اینها بود. ما بخاطر آن جمله صدمه دیدیم. از مردم کشور عزیزمان ایران هم عذرخواهی میکنم که اصلا چنین جمله ای در سایت ایشان گذاشته شد.
با توجه به این که تجربیات موشکی دارید، نظر شما راجع به حمله موشکی سپاه به مقر داعش چیست؟
هاشمی: واقعا عملیات بسیار مهمی بود و من حس کردم ثمره و نتیجه کارهای خود را گرفتیم. نخستین حرکت کشور عزیزمان ایران به این سبک بود
این پرسش را هم بپرسم که نقطه زنی با موشک خیلی سخت است؟
هاشمی: بله. موشک های هدایت شونده به نقطهای که میروند «سیپی» گفته میشود. معمولا موشک ها بستگی به دقتشان از 500 تا 1500 متر برایش سیپی درنظر میگیرند. جهت موشکهای دوربرد که موتور خود را بعد از افزایش از دست میدهند و با وزن خود ادامه میدهند، عملیات ویژهای دارند و باید هواشناسی را درنظر بگیرند. حتی باید گاهی مواقع بالن هوا کنند و هواشناسی را در نظر بگیرند.
کار بسیار مشکل هست. این نشان داد کشور عزیزمان ایران میتواند از کشورها عبور کند و نشانه خود را در کشور دیگری که هممرز با خودش نیست بزند. این نبود که ما فقط داعش را زدیم و این حاوی خبر بود و من زیاد به آن خبر توجه میکنم.
بعد از این قصه یکسری قصه و اظهارنظر پیش آمد. با این اهمیتی که خودتان اشاره میکنید نیاز بود این حرف و حدیثها راجع به سپاه و کارهای موشکی گفته شود.
هاشمی: به نظر من الان شرایط به گونهای است که هیچ کسی مخالف تقویت توان موشکی کشور عزیزمان ایران نیست. من فکر میکنم کسانی که این صحبتها را به میدان میآوردند باید با ادبیات مناسبتی بیاورند.
به خانوادهتان بازگردیم. در 21 سالگی با نوه خاله خود ازدواج کردید.
هاشمی: بله.
همان خاله ای که در بلژیک بودند؟
هاشمی: خیر. خاله بزرگم که در رفسنجان زندگی میکردند البته الان فوت کردند که دختری داشتند و ما حتی به دخترخاله خود هم خاله میگفتیم. دختر دخترخالهام را گرفتم. به پایتخت کشور عزیزمان ایران زنگ زدم و گفتم گزینش خودم را جدی کنید. آنها هم چنین کردند. حاج آقا عروس را خدمت امام بردند و عقد کردند.
با مادرمان نزد ما انجا آمدند. هیچ مراسمی نگرفتیم و حتی خرید هم نکردیم. شایعات زیادی هم شد که اینها مراسم را در سوئیس گرفتند، یک هواپیمای 747 از کشور عزیزمان ایران مهمان بردند.
سه پسر دارید.
هاشمی: بله.
چه میکنند؟ ازدواج کرده اند؟
هاشمی: بله. عماد متولد 63 است و الان در حال خواندن دکتراست.
عماد دختر نوه امام را گرفتند؟
هاشمی: بله. دختر زن اشراقی را گرفتند.
با بچهها بحث سیاسی میکنید؟
هاشمی: بله. زیاد.
تفکراتشان به شما نزدیک است؟
هاشمی: بله. معمولا تفکرات ابوی را دارند و چون من به ابوی نزدیک هستم مشکلی با تفکرات اینها ندارم. چون دور ابوی جمع میشویم و محور تفکرات ابوی است و به همین علت خانواده را به هم نزدیک کرده است.
نوهدار هم شدید؟
هاشمی: بله. یک نوه هم دارم. اسم نوه من یاسمین است ولی دختر علی است.
در کارهای منزل اهل ساختن غذا و کمک کردن در کار منزل هستید؟
هاشمی: خیر. نمیشود. در حد املت پیش آمده ولی زیاد نبوده هست. ادای آن را درمیارم که به عنوان نمونه با ظرف بازی کنم که به عنوان نمونه میخواهم بشورم و نشورم. آنها را که ساده است بشورم و آنها که همانند قابلمه سخت است را نشورم. فیلمش را بازی میکنم.
والده شما اعتقاد است که بین فرزندانش آقا محسن از همه عاقلتر است.
هاشمی: این را البته من نوشتم. داستان این جالب هست. حاج زن یک روز مصاحبهای به من دادند که تصحیح کنم. از ایشان پرسش کرده بودند نظرات شما راجع به بچهها چیست. من خودم این را اضافه کردم که البته محسن از بقیه عاقلتر است (میخندد). این شوخی خانواده شد. من اعتقاد دارم چنین هست، ولی این را مادر نگفته هست. چون مصاحبه دست من بود من اضافه کردم. البته به مادر گفتم چنین کردم.
ناراحت نشدند؟
هاشمی: خیر. گفتند خوب کاری کردید.
خودتان اعتقاد هستید که ایراد شما این است که نمیتوانید جهت برادرها و خواهر کوچکتر بزرگتری کنید که اگر میتوانستید بعضی از این اتفاقات رخ نمیداد.
هاشمی: این داستان در اینترنت پخش شد، بعد از فوت ابوی نزد مقام معظم رهبری رسیده بودیم و من خدمت ایشان گفتم ما پدر از دست دادیم و جهت ما پدری کنید و بچهها هم قول میدهند شما را به عنوان پدر بپذیرند و حرف شما را گوش دهند. ایشان گفت اینجور که من میدانم اینها حرف پدر خود را هم گوش نمیدادند. البته به شوخی گفتند. این که بیایند و حرف مرا گوش بدهند یک مقدار سخت است ولی من گفتم من تلاش می کنم این مسیر را ایجاد کنم که ایشان حرف شما را گوش بدهند.
وضع کشور را به خاص در عرصه اقتصادی چطور میبینید؟
هاشمی: یک کلمه بگویم که باید منابع خود را در جهت رفاه مردم نقد کنیم و آیندهنگر و دوراندیش باشیم تا بتوانیم رفاه و توسعه پایداری را جهت کشور ایجاد کنیم. این نمیشود مگر این که تمام نیروهای سیاسی با هم به این بپردازند و این اولویت کاری شود. اگر همدیگر را تخریب میکنند در این جهت تخریب نکنند. اجازه دهند واقعا کشور به پایداری برسد.
عملکرد دولت یازدهم چطور دیدید؟
هاشمی: نخستین عنوان سیاست خارجی بود که ایشان موفقیتهای خوبی در سیاست خارجی کسب کرد و از ابزار برجام استفادههای مناسبی کرد. مورد دوم کنترل نقدینگی و تورم بود. البته در مورد کنترل نقدینگی بحثهای زیادی وجود دارد و شاید به آن شدت و حدت اتفاق نیفتاده است ولی راجع به تورم دکتر روحانی توانست یک موفقیتهای جدی کسب کند.
بعضی میگویند تورم را به قیمت شدت یافتن رکود کنترل کرد.
هاشمی: رکود را باید معنی کرد. به یاد دارم اکثرا دولتهای اول هر لحظه دچار این مسئله هستند به جز دولت آیتالله هاشمی که بعد از جنگ بود و یکباره جهش زیادی در کار داشتیم.
آیتالله هاشمی در مورد عملکرد دولت دکتر روحانی چه نظری داشتند؟
هاشمی: ایشان هر لحظه میگفتند با این همه هجمهای که به دولت میشود ایشان موفق است و ایشان را موفق می دانستند.
انتقاداتی داشتند؟
هاشمی: البته ایشان میخواستند تهاجمیتر عمل کنند ولی ایشان معتدل عمل میکرد.
آیتالله هاشمی میخواستند آقای روحانی تهاجمیتر عمل کنند؟
هاشمی: در بعد اقتصاد، در همین بحث رکود که مطرح کردید حس رکود نباشد، نظر آیتالله هاشمی این بود که این امکان وجود دارد و میشد محافظهکارانه عمل نکرد و اجازه نداد رکود حس شود. اگر میخواهیم در صنعت خودکفا شویم باید صنعتی را بسازیم که جهت صادرات باشد.
سیاست صنعتی خود را جایگزین واردات گذاشتیم. این سیاست جایگزین واردات باعث میشود صنعت در درازمدت دچار مسئله شود.
یعنی باید یک گام را جلوتر ببینیم.
هاشمی: باید این سیاست را به عنوان سیاست جایگزین برداریم و به سمت سیاست صنعت جهت صادرات برویم. اگر چنین کنیم هم مصرف داخلی را اوج میبریم و هم کیفیت را بهتر میکنیم و هم هر لحظه این صنعت پویا هست. چون در صنعت صادرات مجبورید آخرین تکنولوژیها را استفاده کنید.
بعضی معتقدند دولت تمام تخممرغهای خود را در سبد برجام گذاشت و بعضی میگویند، نه؛ باید وقت بدهیم تا ثمرات برجام معلوم شود؛ شما کدام را قبول دارید؟
هاشمی: نه، این نشان میدهد طرفهایی که برجام را امضا کردند در مورد بعضی آیتمها نامردی و بدعهدی کردید.
همانند امریکاییها بدعهدی کردند.
هاشمی: بله. این کاملا مشهود است و مشخص است ایالات متحده امریکا هست. اگر این اتفاق نمیافتاد برجام میتوانست پرسشها پولی و بانکی ما را بهتر از این حل کند و دسترسی ما را به منابع بانکی دنیا فراهم کند و این باعث میشود از رکود در این جهت خارج شوم. هر چند دولت کارهایی میکند که بتواند امریکا را در این جهت دور بزند، استفاده از فاینانس چین و کره و حتی اروپا مطرح است ولی این مسیری است که عده زیادی در خارج از کشور دنبال این هستند که چنین نشود. منابع مالی و بانکی دست صهیونیستها است
با این بدعهدیها میتوان امیدوار بود؟
هاشمی: نمی گویم می شود یا نمی شود؛ راهی جز این نداریم. در به دست اوردن علم هستهای به اوجش رسیدیم و هر لحظه بخواهیم میتوانیم این را زنده کنیم. علم را نمیتوانند از ما بگیرند. به اهداف خود در بعد هستهای رسیدیم. این که در غنیسازی 20 درصد پائین آمدیم لطمه ای به ما نمیزند چون علم 20 درصد و بالاتر از آن را داریم. هر وقت بخواهیم میتوانیم این را فعال کنیم. به نظرم چیزی را در بعد هستهای از دست ندادیم.
آیتالله هاشمی کتابی را ترجمه کردند در قبل از انقلاب که خیلی جهت ایشان مایه دردسر شد. راجع به فلسطین بود. جهت مصدق هم فرستادند و مصدق هم یادداشتی داده بود.
هاشمی: بله. از طریق یکی از علما و در یکی از کتابخانهها کتاب قضیهالفلسطینیه که جهت سفیر اردن در پایتخت کشور عزیزمان ایران بوده، به دست ایشان رسید. این کتاب را مطالعه کردند و به محتوای علمی و تاریخی کتاب علاقهمند شدند. دید مثبتی نسبت به فلسطین پیدا کرده بودند از نظر زوایایی که این عنوان داشته هست. اعتقاد بودند این کتاب ترجمه شود و در اختیار سیاستمداران دولتی و علما قرار گیرد. لذا در وقت اختفا این کتاب را ترجمه میکنند و با پخش بن خرید کتاب چاپ میکنند و با همان بن در همه کشور توزیع میکنند.
یکی از این کتابها به دست – نمیدانم خود ابوی جهت مصدق فرستادند یا خیر- آقای مصدق میرسد. ایشان نامهای روی این کتاب میگذارند و جهت ابوی ارسال میکنند که من از این کتاب بسیار خوشنود شدم. بسیار بافایده دانستم و لذا 200 جلد میخرم و توزیع میکنم.
راجع به رابطه سید حسن نصرالله با آیتالله هاشمی هم نقل قولهایی وجود دارد. خاطرهای دارید بگویید؟
هاشمی: حاج آقا قبل از انقلاب به لبنان سفر کردند و از جمله کسانی بودند که سفرهای زیادی داشتند. شما سیر ارتباط ایشان را با ابوی در خاطرات میتوانید کاملا ببینید چون ایشان همه را توضیح دادند و مشخصا ارتباطات عمیق و مثبتی بوده هست.
عبارات مهم : انتخابات شورای اسلامی – هاشمی رفسنجانی
همه میدانند آیتالله هاشمی در عین رفاقت با رهبری در بعضی زمینهها بحثهای طلبگی یا اختلاف نظر داشتند. در این بین ممکن بود دلخوری بین این آنها ایجاد شود؟
هاشمی: فکر نمیکنم. راجع به پرسشها بعد از سال 88 به نظر میآمد در نحوه مدیریت پرسشها سیاسی کشور بحثهایی است ولی هیچگاه اینها به دلخوری عمیق کشیده شده است هست. ممکن است نظراتی را مطرح کردند که نه ایشان قبول کردند و نه طرف برابر قبول کردند ولی به دلخوری نکشیده است.
مهمترین نقدی که خودتان به آیتالله هاشمی میتوانید داشته باشید؟
هاشمی: ایشان دلرحمی بسیاری در وقت برخورد داشت. در مورد خودیها و کسانی که اطرافشان بودند. به عنوان نمونه من فکر می کردم اگر در مورد مسائلی که مطرح میشد برخورد قاطعتری داشتند پرسشها بهتر حل میشود.
شما جای ایشان بودید قاطعتر برخورد میکردید؟
هاشمی: بله. البته ایشان هر لحظه میگفتند شما تجربه ندارید و نمیدانید چطور با این پرسشها برخورد کنید. نتیجه برخورد من بهتر از برخورد تند شما خواهد بود. من هر لحظه این حس را داشتم که میشد برخورد شدیدتری کرد و نتیجه بهتری گرفت.
84 و 92 موافق نامزدی آیتالله هاشمی بودید؟
هاشمی: خیر. هم در 84 و هم 92 مخالف بودیم.
شما؟
هاشمی: اکثر اعضای خانواده مخالف بودیم.
خودتان هم گفتید!
هاشمی: بله.
در سال 84 پیغامی از آقای احمدینژاد جهت آیتالله هاشمی داشتید.
هاشمی: در یک جلسهای که من جهت کارهای مترو رفته بودم، آنجا عنوان انتخابات مطرح شد، ایشان گفتند آیا ابوی را آوردید و اذیت میشود. ایشان از علاقه خودشان به ابوی گفتند. من به شوخی گفتم شما این اندازه علاقه دارید به نفع ایشان کنار بروید. البته این جنبه جدی نداشت. بعد ایشان گفت سبد رای من سبدی نیست که در سبد آیتالله هاشمی برود و رفتن و آمدن من تاثیری در رای آیتالله هاشمی ندارد ولی اگر ایشان بخواهند من حاضرم کنار بروم.
برداشت من از نحوه صحبتش این بود.
برداشت آیتالله هاشمی نسبت به این صحبتهایی که انتقال یافته کردید چه بود؟
هاشمی: ایشان گفتند مورد نیاز نیست کنار بروند. من هم خبر را انتقال یافته نکردم.
برخی معتقدند یکی از دلایل شکست آیتالله هاشمی در سال 84 آن دو مناظرهای بود که به نمایندگی از ایشان انجام شد. به عنوان نمونه مناظره آقای مرعشی با آقای کلهر بود. قبول دارید آن مناظره اثر داشت؟
هاشمی: نمیتوان گفت آن تاثیر داشت. در فضای جامعه همان مقدار که ابوی طرفدار داشت همان مقدار مخالف هم میتوانست داشته باشد. در فضای اتخابات معمولا مخالفین جهت رای نیاورد فرد بسیج میشوند، این باعث پیروزی طرف برابر میشود. باید این را در نظر گرفت. اگرکاندیدا بتواند مخالفین یک فرد را بسیج کند که به میدان بیایند و به طرف برابر رای بدهند، پیروز میشود.
چطور آیتالله هاشمی نسبت به کسانی که بیشترین تخریب را نسبت به او داشتند، اقبال نشان داد و انها را پذیرفت؟
هاشمی: به نظر من ابوی عوض نشد و این دیگران بودند که به سمت ایشان آمدند.
در وصیتنامه خود ایشان چیزی نبود که تعجب کنید؟
هاشمی: از ایشان وصیتنامه مبسوط در اختیار نداریم. آخرین وصیت نامه ایشان از سال 79 است که جهت آنژیوگرافی میرفتند نوشتند و گفته بودند این را تکمیل میکنم و در طول سالهای اخیر ایشان دست نوشتههایی دارند که معلوم است در حال تدوین وصیتنامه تازه بودند. حدود 150-100 صفحه است.
قصه دانشگاه آزاد و هیات امنا و وزارت علوم طوری شده است است که مردم میپرسند چه خبر است؟ این قصه به کجا می رسد؟
هاشمی: دانشگاه آزاد همواره جهت رشتههای خود جنگیده هست. از همان ابتدایی که آقای جاسبی دانشگاه را شکل دادند جهت این که رشتهها را بتواند بگیرد همواره وزارت علوم مانع میشد. این مانع شدنها در طول دوره وجود داشت حتی در دوره ای که ابوی مدیر جمهور بود هم وزارت علوم با دانشگاه آزاد برخورد میکرد. امیدوارم به سبک گذشته این عنوان حل شود. این عنوان با درایت وزارت علوم و دانشگاه آزاد حل شود، ضمن اینکه حق را به دانشگاه آزاد میدهم.
باید وقت بگذارید با دوربین ما به یکی از این سه محل یعنی میان عدهای از کودکان کار، آسایشگاه جانبازان یا یکی از محلههای محروم پایتخت کشور عزیزمان ایران بروید.
هاشمی: به نظر محلههای محروم برویم بهتر است.
برنامه با دستخط شما تمام خواهد شد.
هاشمی: بسمالله الرحمن الرحیم
«با یاد شهدا، امام راحل و حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی و تقدیر از دستاندرکاران برنامه دستخط، علیالخصوص جناب اقای رنجبران امیدوارم که روشنگری جهت مردم در تمام ابعاد به وسیله صداوسیما ادامه پیدا کرده، باعث گردد با آگاهی مردم کشور در مسیر توسعه پایدار قرار گیرد و به رفاه مورد نظر اسلام و در ارزش ملت کشور عزیزمان ایران برسد.»
انتهای پیام/
واژه های کلیدی: انتخابات شورای اسلامی | هاشمی رفسنجانی | ترافیک پایتخت | فائزه هاشمی | محمد هاشمی | محسن هاشمی | توان موشکی | شورای شهر | شهرداری | قالیباف | ایران