خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

نفس تالاب ها را به شماره انداخته است , سد سازی

بسیاری از کارشناسان زیست محیطی علت خشک شدن تالاب‌ها را خشکسالی و فعالیت‌های انسانی می‌دانند ولی مهمترین عامل فوت تالاب‌ها ساختن سد بر روی رودخانه‌های بالادستی آنهااست.

نفس تالاب ها را به شماره انداخته است , سد سازی

به گزارش خبرنگار حوزه محیط زیست گروه اجتماعی گروه تحریریه سایت جوان؛ در سال های اخیر شاهد کم کردن بخشهایی از مساحت تالابها و دریاچه ها در سراسر کشور هستیم، در کنار عوامل هوا و خشکسالی بر خلاف نظر مسئولان وزارت نیرو همچنان بسیاری از کارشناسان و متخصصان، سدسازی در بالادست تالابها را مهم ترین عامل خشک شدن آنها عنوان می کنند.

*22تالاب در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است

ایران دارای 250 تالاب با مساحت حدود 2/ 5 میلیون هکتار است که از میان این تالاب ها ، 22 تالاب با مساحت حدود 5 /1 میلون هکتار در کنوانسیون رامسر ثبت شدند و اهمیت جهانی دارند.

نفس تالاب ها را به شماره انداخته است , سد سازی

کنوانسیون رامسریک پیمان بین‌المللی است که در سال 1971 میلادی امضا شده است و نام این پیمان از شهر رامسر در کشور عزیزمان ایران گرفته شده است هست. این کنوانسیون به منظور حفاظت از تالاب‌ها و پرندگان مهاجر شکل گرفته که بر مبنای آن کشورهای عضو موظف هستند تا از تالاب‌های ثبت‌شده حفاظت کنند. در حال حاضر ۱۶۰ کشور دنیا عضو این پیمان هستند.

*58درصد مساحت تالاب ها ازبین رفته است

یافته‌های حاصل از بررسی اوضاع 84 تالاب مهم و مطالعه شده است کشور نشان می‌دهد که تعداد 31تالاب، به تدریج تمام یا قسمتی از مساحت مرطوب خود را از دست داده و به منشأ انتشار گرد و غبار تبدیل شده‌اند. در مجموع حدود 58درصد مساحت کل این تالاب‌ها از بین رفته و بستر آنها به خاک و نمک تبدیل شده است است ،به همین علت بعضی از این تالاب‌ها از فهرست کنوانسیون رامسر خارج یا در حال خارج شدن هستند.

بسیاری از کارشناسان زیست محیطی علت خشک شدن تالاب‌ها را خشکسالی و فعالیت‌های انسانی می‌دانند ولی مهمترین عامل فوت تالاب‌ها ساختن سد بر روی رودخانه‌های بالادستی آنهااست.

از میان 31 تالاب ایرانی مورد بررسی، 100 درصد مساحت سه تالاب جازموریان، پریشان و گاوخونی و 90 درصد مساحت تالاب‌های صابری، هیرمند و یادگارلو خشک شده است هست. طبق این آمار دریاچه ارومیه نیز با خشکی 60 درصدی مواجه است.

*مهمترین عامل فوت تالاب ها سد ها هستند

بسیاری از کارشناسان زیست محیطی کشورمان علت خشک شدن تالاب ها را خشکسالی و فعالیت های انسانی می دانند ولی مهمترین عامل فوت تالابها ساختن سد بر روی رودخانه های بالادستی آن ها است،که بسیاری از آنها دراثر بهره برداری بی رویه انسان و انجام طرح های راهسازی و همچنین فعالیت های نفتی و عوامل اقلیمی در معرض خشک شدن ، نابودی و یا تغییرات اکولوژیکی قابل توجهی هستند به نحوی که در اثر این تغییرات هفت تالاب از تالاب های بین المللی کشور عزیزمان ایران درفهرست مونترو به عنوان تالاب هایی که دارای تغییرات اکولوژیک بوده ، ثبت شده است اند.!

ساختن سدها در بالادست باعث می شود تا آب ورودی به تالاب های پایین دستی کم کردن یابد از این رو تالاب ها با خطر نابودی مواجه می شوند،این اوضاع بر تالاب های بخش فلات مرکزی مانند تالاب پریشان ، بختگان و گاوخونی تاثیر بیشتری داشته است.

حاجی میر صادقی در این باره می گوید: زیاد تالاب های خشک شده است منبع گرد و غبار می شوند . علاوه براین حیات و معاش افرادی که اطراف تالاب ها زندگی می کنند را تحت تاثیر قرار می دهد.

در حال حاضر تالاب ها مامن و زیستگاه حیوانات و پرندگان بومی و مهاجر هستند ازاین رو حفظ این اکوسیستم طبیعی از اهمیت زیادی برخوردار است .

نفس تالاب ها را به شماره انداخته است , سد سازی

مدیرگروه کشاورزی ، منابع طبیعی و محیط زیست جامعه مهندسان مشاور کشور عزیزمان ایران تاکید کرد: در حال حاضر با بستن سد بر روی رودخانه ها آب شرب و کشاورزی مورد نیاز روستاییان و زمین های کشاورزی تامین می شود ولی جهت تالاب ها باید سهم آب مورد نیاز مشخص شود و این میزان آب درهر شرایطی از رودخانه های بالادستی تامین شود.

*سدها یکی از اصلی‌ترین عوامل تضعیف کننده زیست بوم‌های تالابی و رودخانه‌ها

هرچند سدسازی در اقلیم‌های خشک و نیمه خشک که طبیعتاً دارای بارش‌های کم و اغلب موقت و فصلی‌ هستند، راهکاری جهت ذخیره آب جهت فصول خشک و تأمین انرژی به حساب می‌آید، ولی کم توجهی به مسائلی نظیر شدت یافتن تبخیر از سطوح آبی سدها، گزینش نادرست ساختگاه سد، کم توجهی به آثار زیست محیطی آنها به خصوص آثار منفی تخصیص نیافتن حق آبه های زیست محیطی پایین دست، فقدان همکاری جوامع بومی و اثرپذیر در تصمیم گیری راجع به پروژه‌های سدسازی و فقدان توجیه اقتصادی با توجه به ارزش‌های منابع زیست بوم، این پروژه‌ها را به یکی از اصلی‌ترین تضعیف کننده زیست بوم‌های تالابی و رودخانه‌ها تبدیل کرده است.

درحال حاضر سالیانه پنج میلیارد مترمکعب از آب تجدیدپذیر کشور در دریاچه‌های پشت سدها تبخیر می‌شوند (معادل 20برابر حجم مخزن سد امیرکبیر کرج) به رغم اینکه تقریباً روی تمام رودخانه‌های دائمی کشور سد احداث شده است و محیط زیست کشور به خاص تالاب‌ها و رودخانه‌ها به شدت تحت تأثیر قرار گرفته‌اند، ولی متأسفانه مدیریت منابع آب کشور کماکان با پرسشها جدی ازجمله تأمین آب با توجه به رشد جمعیت و عوامل دیگر رو‌به‌رو هستند.

بسیاری از کارشناسان زیست محیطی علت خشک شدن تالاب‌ها را خشکسالی و فعالیت‌های انسانی می‌دانند ولی مهمترین عامل فوت تالاب‌ها ساختن سد بر روی رودخانه‌های بالادستی آنهااست.

*انباشت رسوبات موجب کم کردن عمر سدها می شود

سطوح پرشیب کوهستانی، ضریب جریان سطحی بیش از ۶۰ درصد و بارشهای خوبی که غالبا در فصل سرد سال متمرکز شده‌اند، حوضه آبخیز کارون بزرگ را به‌صورت طبیعی بسیار آسیب‌پذیر کرده هست. ولی در حقیقت مؤلفه‌های انسان‌ساز از قبيل چرای بیش از حد دام، كشاورزی غيراصولی و تغيير كاربری اراضی جنگلی و مرتعی، وابستگی‌های معیشتی و سوختهای هیزمی است که موجب تخریب جنگلها و تنک شدن پوشش گیاهی شده است است .

کم کردن نفوذ باران در خاك و افزايش روان‌آبها، پدیده فاجعه‌بار فرسايش بيش از حد مجاز خاك(بيش از 20 تن در هكتار در سال) را جهت حوضه‌های بالادستی این سدهای بزرگ برق‌آبی رقم زده هست. ماجرای تلخی که باعث می‌شود هر سال بیش از 200 ميليون تن رسوب وارد مخازن این سدها شده است و اضافه بر خسارت‌های جبران‌ناپذیر محیط زیستی، با وارد کردن خسارت‌های مالی هنگفتی شاهد کم کردن عمر سدها و نابودی سرمایه‌گذاری‌ها در اثر انباشت رسوبات در پشت آن‌ها باشیم.

البته خسارتهای محیط زیستی ناشی از این فرسایشها و رسوبات بر حیات رودخانه‌ها، تالابها و زمینهای زراعی، تقریبا ۹ برابر خسارتهای وارده بر سدها و ارزش سرمایه‌گذاری جهت ایجاد حجم مخازن این سدها برآورد شده است است.

نفس تالاب ها را به شماره انداخته است , سد سازی

از سوی دیگر فرسایش خاک باعث کم کردن ۵۰ درصدی تولید محصول در اراضی کشاورزی شده است و این کم کردن تولید، زمینه و انگیزه‌ دست‌اندازی‌های زیاد جوامع محلی به اراضی مرتعی و زیراشکوب جنگلی را مهیا خواهد کرد.

*سد ایلیسو سرچشمه گردوغبار غرب کشور عزیزمان ایران می شود

رود دجله و فرات از ترکیه سر چشمه می‌گیرند، رود فرات از کوهستان‌های شرق آناتولی در کشور ترکیه سرچشمه گرفته و به سوی کشورهای سوریه، عراق و خلیج فارس روان هست، این رود در غرب کشور عراق و متشکل از دو شعبه قره سو و مرادچای، که سرچشمه آنها نزدیک رود ارس در شرق آناتولی ترکیه هست.

رود دجله از دامنه جنوبی رشته کوه توروس در شرق ترکیه سرچشمه می‌گیرد که بعد از ورود به کشور عراق از میان شهرهای بزرگی چون بغداد و موصل عبور کرده و به فرات می‌رسد و آخر هر دو به کارون می‌پیوندند و اروندرود را تشکیل می‌دهند و در آخر به خلیج فارس سرازیر می‌شوند. متأسفانه ترکیه، با تفسیری خودمحور از اصل حاکمیت دولت‌ها مدعی است همان‌طور که منابع نفتی هر کشور متعلق به آن کشور هست، منابع آبی هم که از ترکیه سرچشمه می‌گیرند، به این کشور تعلق دارند!

رضا تکین سفیر ترکیه در کشور عزیزمان ایران می گوید:داده ها نشان می دهد سدهایی که ترکیه بر دجله و فرات ساخته هیچ اثر منفی بر محیط زیست کشورهای پایین دست یعنی عراق و سوریه ندارد، برعکس، این سدها به مدیریت آب کمک می‌کنند به نحوی که در دوره‌های کم‌بارش پیش از این هنگامی که بارانی نمی‌بارید آبی هم به این کشورها نمی‌رسید و دچار خشکسالی می‌شدند که این مساله آثار زیانبار محیط زیستی داشت، ولی با احداث این سدها ما ابزار مورد نیاز جهت مدیریت آب را داریم و می‌توانیم حتی در شرایط خشکسالی آب را رها کنیم و آب کافی به کشورهای پایین دست بفرستیم تا آن را جهت نیازهای خودشان استفاده کنند.

بر اساس این تفسیر خودمحورانه، سد سازی بر روی رودخانه‌های ترکیه را بدون در نظر گرفتن حق آبه کشورهای دیگر را متعلق به خود می‌دانند. در سال ۱۹۳۶ فکر اجرای طرحی به نام طرح آناتولی جنوب شرقی که به زبان ترکی استانبولی، Guneydogu Anadolu Projesi و به صورت خلاصه GAP (گاپ) خوانده می‌شود شکل گرفت، و از ۱۹۸۰ جدی تر شد. گاپ طرحی عمرانی است که بر پایه آن دولت ترکیه در نظر دارد مجموعه‌ای از سد و نیروگاه برق آبی را بر بخش بالایی رودخانه‌های دجله و فرات که از کوه‌های آناتولی مرکزی سرچشمه می‌گیرند و از جنوب شرقی آن کشور به سوی سوریه و عراق روان می‌شوند، بسازد. دولت ترکیه مدعی است که در چارچوب این طرح، برق و آب جهت توسعهٔ کشاورزی تأمین شده است و سیلاب‌ها کنترل خواهند شد.

معاون وزیر امور خارجه ترکیه در خاورمیانه می گوید: مطالبی که در مورد تاثیر زیست‌محیطی سد ایلیسو به کشور‌های پایین دست مطرح شده است نادرست هست. به طور قطع طی 2 سال اولی که مخازن سد باید پر شوند، بر کشور‌های پایین دست نیز تاثیر می‌گذارد، ولی بعد از اتمام بازه زمانی 2 تا 5 ساله و پر شدن مخازن می‌توانیم نقش مثبتی جهت کشور‌های پایین دست ایفا کنیم به این صورت که هرگاه یک یا چند کشور در منطقه با خشکسالی مواجه شوند، میزان آب مورد نیاز را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهیم،این درحالیست که مسئله سدسازی ترکیه بر دجله و فرات و در نتیجه خشک شدن تالاب ها و کم آب شدن رودخانه ها در عراق علاوه بر تاثیر نامطلوب بر کشاورزی و معیشت مردم، منجر به ایجاد ریزگردهای عراق شده است است،این ریزگردها علاوه بر عراق، ۲۲ استان کشور عزیزمان ایران را تحت تاثیر قرار می دهد و این بیانگر آن است که اقدامی نامطلوب در حوزه مدیریت منابع آب تحت عنوان سدسازی بی ضابطه در کشور ترکیه منتج به چه اثرات زیانباری در کشورهای همسایه می شود.

ترکیه قصددارد سد ایلیسو را بر روی رود دجله بسازد و با این کار از ورود ۵۶ درصد منابع آب دجله به خاک عراق جلوگیری کند و تبعات زیست‌محیطی و تنش آفرینی بین کشورهای ترکیه عراق و کشور عزیزمان ایران ایجاد خواهد کرد.

موضوع دلواپس کننده تر آن است که با ممانعت دولت ترکیه از ورود آب فرات به عراق و در نهایت تالاب هورالعظیم، یک فاجعه زیست‌محیطی در جنوب غرب کشور عزیزمان ایران شکل می گیرد و تالابی که روزگاری محل صید و صیادی اهالی و سیستم طبیعی خنک‌کننده هوا بود، رفته رفته کارکردهای انسانی خود را از دست می دهد، در اوضاع کنونی با نهایی شدن سد ایلیسو بر روی رود دجله و دیگر منبع آبی تالاب هورالعظیم باید منتظر فوت قریب‌الوقوع این تالاب و یک فاجعه بزرگ زیست‌محیطی در کشور عزیزمان ایران باشیم.

همچنین کنترل آب هیرمند در بالادست (افغانستان) منجر به خشکسالی هامون در کشور عزیزمان ایران شده است هست، خشکسالی هامون منشاء ریزگردهایی می شود که علاوه بر سیستان، زابل و به طور کلی ایران، افغانستان و پاکستان و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس را هم تحت تاثیر قرار می دهد.

تنها 8درصد حوزه آبی رودخانه هیرمند و در واقع تنها دلتای هیرمند داخل خاک کشور عزیزمان ایران واقع شده است است و از آن جا که بااهمیت ترین منبع تامین آب هامون، رودخانه هیرمند است که سرچشمه آن در افغانستان قرار دارد، احداث سدهای متعدد در افغانستان موجب بسته شدن ورودی آب به حوزه های پایین دست هیرمند و خشک شدن هامون ایرانی و افغانی و اختلال در زندگی مردم ساکن در اطراف هامون به خاص در سیستان شده است است.

یکی از بااهمیت ترین دلایل خشکسالی هامون کنترل آب و دخالت بشری در بالادست رودخانه هیرمند در افغانستان بوده هست، البته نباید از نقش مدیریت نادرست منابع آب و مصرف ناصحیح آب در داخل کشور که خشکسالی هامون، ارومیه، بختگان و بسیاری تالاب های دیگر را در پی داشته هست، غافل شد.

حق آبه کشور عزیزمان ایران از رود های بین المللی به خصوص در شرق و غرب کشور عزیزمان ایران بسیار حائز اهمیت هست، مشکلاتی که در اثر سد سازی های بی رویه صورت می گیرد به برهم خوردن تعادل زیست محیطی منطقه و پدیده پیشروی آب شور دریا به سمت خشکی و ایجاد کانون های بحرانی ریزگرد می شود.

موضوع مطالبه حق آبه های ایران، امری در چارچوب دیپلماسی بین الملل و عمومی و در جهت امنیت پایدار کشور است که وزارت امور خارجه به عنوان متصدی مهم راهبری روابط و سیاست خارجی بر مبنای سیاست های کلی نظام، با همکاری کمیسیون امنیت ملی و کمیته تخصصی امنیت آب، می تواند کارها مهم و قابل توجهی را در این زمینه شروع کرده یا به سر انجام برساند.

انتهای پیام/

واژه های کلیدی: کشورهای دیگر | افغانستان | افغانستان | کشاورزی | رودخانه | مدیریت | ایرانی | رودخانه | خشکسالی | منابع | ترکیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *