خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

بیوگرافی اینگرید برگمن ستاره مشهور سینما

فیلمهای سینمای | کارگردانی | بازیگری | بازیگر | هنرپیشه | قرارداد | ستاره | زندگی | براون | فعالیت | بازگشت

بیوگرافی اینگرید برگمن ستاره مشهور سینما

بیوگرافی اینگرید برگمن ستاره مشهور سینما 

اینگرید برگمن یکی از ماندگارترین صورت هاي سینمای کلاسیک هالیوود است که همگان نقش وی در کازابلانکا را هرگز فراموش نمی کنند. خروج اینگرید برگمن از هالیوود, بسیار دراماتیک تر و مشهورتر از ورودش بود. در 1949, این ستاره سوئدی که با “کازابلانکا” «1942, “چراغ گاز” «1944» و فیلمهای هیچکاکی اش _ “طلسم شده” «1945»,

“بدنام” «1946» و “زیر رأس الجدی” «1949» _ به بحبوحه موفقیت رسیده بود به ایتالیا رفت تا با کارگردانی کار کند که شدت تحسینش می کرد: روبرتو روسلینی. سر صحنه “استرومبولی” «1950» بود که این تحسین به علاقه و ازدواج تبدیل شد و به ازدحام غریبی دامن زد.

بیوگرافی اینگرید برگمن ستاره مشهور سینما

هجمه هاي رسانه اي اوج گرفت و الگوی ساخته شده است از این ستاره سوئدی زیر پرسش رفت. ادوین سی. جانسون که آن وقت سناتوری آشنا شده است بود, روسلینی را یک معتاد به مواد مخدر و “همدست رسا شده است نازی ها” خواند و شاخ و شانه کشید: “از خاکستر اینگرید برگمن, هالیوود بهتری خواهد رویید”.

حتی غوغایی به آن ابعاد هم نمیتواند در دنیای نمایش جهت همه ي وقت ادامه پیدا کند. برگمن شش سال بعد با “آناستازیا” «1956» به پرده سینماهای ایالات امریکا بازگشت; نقشی که اسکار دیگری برایش به ارمغان آورد. در 1972, مجلس سنای ایالات متحده به علت آن حمله ناجوانمردانه اش رسما عذرخواهی کرد.

فیلمهای سینمای | کارگردانی | بازیگری | بازیگر | هنرپیشه | قرارداد | ستاره | زندگی | براون | فعالیت | بازگشت

مستند جدی و گیرای استیگ بیورکمن, “اینگرید برگمن: به روایت خودش”, اتهام این هنرپیشه و مشکلاتی راکه این اتهام در روابط برگمن با فرزند هایش در پی داشته است به توجه پوشش میدهد, ولی به گونه اي غیرمنتظره, صرفا روی آن متمرکز نیست.

این مستند که بر زمینه خاطرات و نامه هاي برگمن «که راوی آن آلیسیا ویکاندر هست» و فیلمهای خانگی متعددش ساخته شده است هست, از سال هاي خوشگل ابتدایی فعالیت حرفه اي این بازیگر هم پرده بر می دارد. سال هاي شروع اي که نه تنها جاه طلبی هاي برگمن را بعنوان یک هنرپیشه پدیدار میکنند, که مبین رویکرد او در جداسازی بین کار و زندگی خصوصی, و اعتماد به نفس کامل او در شرایط هالیوودی اش هم میباشند.

این توصیه هم خالی از لطف نیست که نقش هایي که برگمن در فیلمهای سوئدی بازی کرد, چشم انداز کلی از کارنامه پیروز فیلمهای انگلیسی زبانش به ما ارائه می دهند. برگمن سال ها پیش از آن که روند فعالیت حرفه اي اش با آن ازدحام متزلزل شود, در قالب هنرپیشه اي به تصویر کشیده شد که در زندگی شخصی بسیار قائم به ذات بوده و در برترین بازی هایش در نقش زنانی مرموز با رازهایی که جرأت بروز دادن ارزش را نداشته اند, ظاهر شده است هست.

بیوگرافی اینگرید برگمن ستاره مشهور سینما

اینگرید برگمن در 1915 در استکهلم به دنیا آمد. پدر سوئدی اش جاستوس, هنرمند و عکاسی چیره دست, و مادر آلمانی اش فریدل, پیش از به دنیا آمدن اینگرید, دو کودک نوزادشان را را از دست داده بودند. نام اینگرید از شاه دخت تازه متولد شده است خاندان سلطنتی سوئد گرفته شد

و پدرش می خواست زندگی دخترش را از همان ابتدا در تصویر ضبط کند. اینگرید به مزاح به زندگی نامه نویسش شارلوت چندلر گفت: “احتمالا در کشورهای اسکاندیناوی, از هیچ کودکی به اندازه من تصویر گرفته نشده.”تنها دو سال داشت که مادرش درگذشت; ضربه اي معنوی که اینگرید در آن وقت خردسال تر از آن بود که درکش کند

فیلمهای سینمای | کارگردانی | بازیگری | بازیگر | هنرپیشه | قرارداد | ستاره | زندگی | براون | فعالیت | بازگشت

اما بعدها از آن با عنوان “زندگی با یک درد” یاد کرد; دردی که “خیلی سریع شروع شد و دائمی بود, [اما] از آن مطلع نبودم.” پدر اینگرید در سرتاسر دوران کودکی تنها فرزندش به عکاسی و فیلم برداری از او ادامه داد و اینگرید جوان خیلی سریع با دوربین ساده شد. در 1929, هنگامی که سیزده ساله بود, پدرش از سرطان معده درگذشت; فقدانی که تاثیر عمیقی بر دختر نوجوان گذاشت و باعث شد زندگی در کنار بستگانش را خیلی سریع تجربه کند.

اینگرید پانزده ساله بود که نخستین شغلش را در یک استودیوی فیلمسازی به دست آورد و بعنوان هنرور1 مشغول به کار شد. او نوشت: “ورود به استودیو مانند قدم زدن روی زمینی مقدس بود”. حضور در استودیو آن قدر برایش هیجان انگیز بود که تصمیم گرفت همانجا بماند.

بیوگرافی اینگرید برگمن ستاره مشهور سینما

عکسی از صحنه Landskamp «1932» که یک کپی از آن در مستند بیورکمن آورده شده است هست, برگمن را در انتهای صف گروهی از هنروران نشان می دهد که گردنش را طوری اوج گرفته تا مطمئن شود صورت اش در دوربین دیده میشود یا در معرض دید استودیویی که برایش مقدس هست, قرار میگیرد.

در اوایل دهه 30, هر چند غیبت کارگردان هایي چون ونیکتور شوستروم و موریتز استیلر «دو کارگردانی که نقشی کلیدی در عصر طلایی ابتدای دهه 20 سینمای سوئد ایفا کرده بودند» و ستاره اي به قدرت گرتا گاریو کماکان احساس می شد ولی سوئد, صنعت فیلم مولد و باثباتی داشت. برگمن بی قرار بود تا بخشی از آن صنعت باشد و هنگامی که در “رویال دراماتیک تیه تر” مشغول به تحصیل بود, از عمویش گونار – یک گل فروش – خواست کاری برایش انجام دهد.

یکی از مشتری هاي گونار, کارین سونستروم بود; هنرپیشه و گاهی کارگردان سابق که اکنون مدیر هنری “سوئدیش فیلمز استودیو” شده است بود. گونار, سوانستروم را متقاعد کرد تا از برگمن آزمون بازیگری بگیرد; اجرایی شاعرانه که اینگرید با لحن متواضعانه اش

در توصیف آن چنین نوشت: “کارین بازی آشکارا اغراق آمیز من در سرتاسر اتاق را دید و حالش بد نشد, بعد شروع بدی نبود.” سوانستروم نه تنها حالش بد نشد, که سراغ گوستاو مولاندر کارگردان رفت و یک آزمون بازیگری در فیلمهای سینمایی جهت برگمن ترتیب داد.

وقتی برگمن خودش را نخستین بار روی پرده دید, علی رغم ساده بودن با دوربین, شوکه و سرخورده شد. به مولاندر گفت: “آنقدرها هم بافایده به نظر نمی رسیدم, نه؟ فکر می کنم اگر قدری اکثر بازی می کردم, می توانستم در ادامه بهتر باشم.” مولاندر به او اطمینان داد و گفت شخصیتی که نقشش را نقش بازی کرده, باورپذیر و در خدمت فیلم هست. در نهایت هم جمع بندی کرد: “تو توانایی هاي بالقوه بی نظیر اي داری.”

با وجود این, به علت همین ترکیب خود انتقادی و خوش بینی نسبت به آینده بود که برگمن در استودیو معروف شد. اتخاذ چنین رویکردی منجر به آن می شد که تقریباً تمام برداشت ها قطع و مجدد شوند و اعضای گره هم نام “بهتر بعد از این” را روی این بازیگر جوان گذاشتند. بیش از یک دهه بعد, اینگر به هنگام دریافت نخستین جایزه اسکارش جهت “چراغ گاز” همین نحوه فکر را داشت و گفت: “انشاالله در آینده هم استحقاق این جایزه را داشته باشم.”

برگمن از مولاندر قدردانی کرد; هم به این علت که به او یاد داده بود در نمایش احساساتش اغراق نکند و هم جهت این توصیه عملی که “همۀ وقت} خودت باش و همۀ وقت} دیالوگ هایت را از بَر باش”. فیلم هایي که اینگرید در سوئد به کارگردانی مولاندر بازی کرد, از برترین کارهایش بودند.

اما این مولاندر نبود که اینگرید را در نخستین نقش ناطقش در “کُنت شهر قدیمی” «مانک بروگریون, 1934» کارگردانی کرد; این وظیفه بر دوش ادوین ادولفسون بازیگر افتاد. “کُنت شهر قدیمی” یک کمدی است و برگمن در آن نقش مستخدم شوخ و شنگی را بازی میکند که مرد قشنگ و مرموزی می خواهد

دلش را به دست آورد. برگمن در نقشش سبک بال و گیرا ظاهر میشود ولی در یکی از صحنه هاي رمانتیک فیلم, نشانی از اشتیاق ابراز نشده ایلزا لوند در “کازابلانکا” را دارد; همان ترسی که آمیخته با شور و عطوفت هست.برگمن سر صحنه فیلم برداری کاملا ساده بود و به جای افتادن در دام ادا و اطوارهای مرسوم تئاتری,

احساسات پیچیده اي را روی پرده زنده کرد. شمار زیادی از ریویوها بازی اش را ستودند و به بازیگری بسیار با استعداد و با اعتماد به نفس خوشامد گفتند; هر چند برگمن که 175 سانتیمتر بلندای قامتش بود, بیش از همه ي اظهارنظرهای نیش دار در خاطرش ماند; اینکه “تا اندازه ای اضافه وزن دارد” و “درشت اندام است ولی کاملا مطمئن از خود”. احتمالا لباس توی ذوق زشت و بدقواره اي که در این فیلم به تن داشت, بیش از هر چیز دیگری به چنین برداشت هایي دامن زد.

برگمن خیلی سریع قراردادی با استودیوی سوئدیش فیلمز امضا کرد با جایزه 75 کرون در روز به اضافه لباسهای بهره گیری شده است در فیلم; احتمالا مسئله مخصوصا مهم جهت یک بانوی نوزده ساله این بود که می توانست تمام لباس هایي راکه در فیلم هایش به تن کرده بود, پیش خودش نگاه دارد.

جای تعجبی نداشت که برادر مولاندر, مدیر آموزشگاه تئاتری برگمن, وحشت زده شد ولی برگمن مصمم بود در سینما فعالیت کند و خیالش ساده از آن که استودیو, شهریه کلاس هاي تئاتری متعددش را تقبل میکند. به علت این کلاس ها یا کمال گرایی خود برگمن بود که فعالیت حرفه اي اش در سوئدیش فیلمز خیلی بافایده پیش رفت. او در سوئد ستاره شد.

در 1935 نوشت: “آزادی راکه جلوی دوربین احساس میکنم, دوست دارم. انشاالله اشتباه نکرده باشم و روزی هنرپیشه بزرگی شوم.” او ریویوهایی راکه درمورد نقش آفرینی هایش نوشته می شد, میخواند; ریویوهایی که خیلی سریع سراسر تحسین آمیز شدند ولی او از آن که بیش از اندازه جدی ارزش بگیرد, هراس داشت: “شایع شده است که من بزرگترین استعداد در دسترس هستم. انشاالله به خودم غره نشوم.”

در 1936 در فیلمی بازی کرد که نهایتا وی را روانه هالیوود کرد. برگمن تا آن وقت در چند فیلم مولاندر نقش بازی کرده بود ولی این “میان پرده” بود که بیش از همه ي ویترینی جهت استعدادش شد. مولاندر گفت: “من “میان پرده” را جهت او ساختم ولی موفقیت فیلم به علت من نبود. اینگرید خودش باعث موفقیت فیلم شد.”

برگمن در این فیلم نقش آنیتا را بازی میکند, یک معلم پیانو که مجذوب پدر یکی از شاگردانش می شود که ویولون زن کنسرت هست. این نقش بی نظیر اي جهت برگمن بود و پیرنگ داستانی اش منعکس کننده جدال خود برگمن بین وقف کار شدن از یک سو و زندگی شخصی از جانب دیگر;

مشکلاتی که آن وقت در حال سر برآوردن بودند. برگمن می تواند مانند آنیتا شیرین و دخترانه باشد ولی مخصوصا هنگامی که که پیانو می نوازد و در صحنه هاي رمانتیک حضور دارد, در برابر احساساتش صدمه پذیر هم هست.او در فیلم, لباسهای شیکی هم به تن دارد, گریمش باشکوه است و کلوز آپ هایي طولانی از صورت اش گرفته میشود

تا وی را در برترین حالت نشان بدهد. فیلم مولندر شاعرانه و به لحاظ احساسی, پیچیده است و از ترکیب زوج مهم خوشگل و گرچه به لحاظ سنی بی قواره, نهایت بهره گیری را می برد.هنرپیشه نقش برابر برگمن, گوستا اکمن بود; بازیگر افسانه اي و قشنگ سینما و تئاتر سوئد که برگن قبلا یکبار با او همبازی شده

و به لحاظ هنری به شدت تحسینش کرده بود. “میان پرده” و بازی برگمن در آن با پیشباز کم نظیر منتقدان در سوئد و سراسر دنیا روبرو شد. اکنون بانو “بهتر بعد از این” می توانست بدون دغدغه و نگرانی, سراغ جاه طلبی هایش برود.برگمن ابتدا به صحنه تئاتر بازگشت و سپس در گزینش نقش هاي سینمایی اش سختگیر و وسواسی شد.

او که از توصیه مولاندر جهت بازی در یک نقش خانمانه کلیشه اي دیگر در “فقط یک شب” «1939» سر شوق نیامده بود, خواهان تجربه چیز جدیدی بود و از کارگردانش خواست تا ابتدا نقش یک شخصیت تلخ و از ریخت افتاده را در “چهره یک زن” «1938» بازی کند. آنا, شخصیت برگن در فیلم, جنایتکاری شرور و غیرسمپاتیک است که زخم اذیت دهنده اي بر صورت دارد.

چهره برگمن با چسب و گریم از ریخت افتاد و یک گیره در داخل گونه اش قرار داده شد تا زخم معوج روی گونه را برجسته تر کند. برگمن با ژست هاي سنجیده علی رغم سیمایی مخدوش, بازی حساب شده است و نفسگیری ارائه میدهد. با پیش رفتن فیلم, آنا جراحی پلاستیک میکند تا شمایلش را صیقل دهد و برگمن هم انعطاف این شخصیت را نشان میدهد.

با این همۀ, فیلم یک چمبر پیس2 ضعیف است و پیش درآمدی جهت هراس هاي روان کاوانه اي که برگمن بعدها در “چراغ گاز” به تصویر کشید. برگمن نسبت به بازخورد “چهره یک زن” دلواپس بود «”این نقش کلیدی زندگی ام است ولی با خودم فکر میکنم هنگامی که مردم من را در قالب عفریته اي چنین مخوف ببینند, درمورد ام چه خواهند گفت”» ولی علتی جهت نگرانی وجود نداشت.

آنا صرفا نسخه زشتی از زنان مسئله دار و مرموزی بود که او نقش ارزش را خیلی بافایده بازی کرد. در 1941, مترو گلدین مه یر “چهره یک زن” را با بازی جوآن کرافورد بازسازی کرد; فیلمی که اتمام آن شادتر بود و پیچیدگی کمتری نسبت به نسخه مهم داشت.

حرکت جسورانه بعدی برگمن, پرمخاطره تر بود. او طبع بلندپروازی داشت و صنعت فیلم سوئد نمی توانست تمام خواسته هایش را برآورده کند. او بعدها نوشت: “هیچ وقت قصد نداشتم در سوئد بمانم.سوئد کشوری بیش از اندازه دور افتاده و کوچک هست. میخواستم به مکان هاي بزرگ بروم.”

در بهار 1938, برگمن که جدیدا با پیتر لیندستروم ازدواج کرده و دخترشان “پیا” را آبستن بود, قراردادی با استودیوی آلمانی یوفا منعقد کرد. احتمالا هنگامی که برگمن آن قرارداد را امضا کرد, از شرایط سیاسی کشور آلمان آشنایی چندانی نداشت ولی هنگامی که به برلین رسید, حقیقت گریزناپذیر بود و سریعا از تصمیمی که گرفته بود پشیمان شد. در خاطراتش می نویسد: “خیلی سریع متوجه شدم که اگر قرار باشد در صنعت فیلم کشور آلمان نام و رسمی به هم بزنی, ناگزیری عضو حزب نازی باشی.”

او یک فیلم جهت یوفا بازی کرد, فیلمی که قرار بود سرآغازی جهت فعالیت بین المللی اش باشد «”پُلي که روند فعالیت حرفه اي ام را متحول کند.”» او نقش باشکوه ترین زن از چهار زن جوان نقش مهم فیلم را بازی میکند.چهار زنی که که همگی طراح گرافیک میباشند, میخواهند شرکت خودشان را راه اندازی کنند و در عین حال, هر کدام روابط رمانتیک

ناموفق اجتناب ناپذیری را تجربه می کنند. “چهار دوست” «1938» را کارل فرولیچ کارگردانی کرد. فیلم ترکیب مصالحه آمیزی است از کمدی براق و درام رمانتیک که صحنه هاي خیابانی اکنون رقت انگیز از برلین آخرهای دهه 30 در آن گنجانده شده است هست.علی رغم دغدغه اي که برگمن نسبت به زبان فیلم داشت, بازی اش بی نظیر است و “چهار دوست” هم فیلم سرگرم کننده اي هست.

با این همۀ, برگمن دلواپس از چیزی که در برلین دیده بود, به استکهلم بازگشت تا دخترش را به دنیا آورد و هر چند قراردادش با یوفا را رسما فسخ نکرد ولی از تعهداتش نسبت به این کمپانی سر باز زد. بعدها گفت اشتباهش در همکاری با این کمپانی آلمانی در آن مقطع زمانی خاص, انگیزه اي برایش شد تا جهت سرگرم کردن نیروهای آمریکایی در آخرهای جنگ جهانی دوم, به میل خود به کشور آلمان برود.

برگمن بعد از شکست آن تجربه سینمایی در کشور آلمان, به سوئد بازگشت و خودش را در منزل با شوهر و فرزند اش تنها یافت. این زندگی کوچک تر از آن چیزی بود که او در رویاهایش پرورانده بود ولی بدون آن که خودش بداند, جادوی “میان پرده” آن سوی اقیانوس اطلس را هم مسحور کرده بود و هر چند قبلا هم پیشنهادهایی “از قلب دنیای فیلمسازی”

به او شده است بود ولی تماس بعدی متفاوت بود. دیوید آ. سلزنیک «تهیه کننده معروف هالیوود», کی براون «مدیر دفتر سلزنیک در نیویورک» را مامور کرده بود فیلمهای اروپایی راکه توانایی بازسازی دارند, پیدا کند.کشف “میان پرده” جهت براون کار مشکل نبود. والدین مهاجر سوئدی پسری که متصدی بالابر ساختمان براون بود,

“میان پرده” را دوست داشتند. انها می دانستند براون در جستجوی چنین فیلم هایي است و پسرک به تشویق والدینش عنوان را با براون مطرح کرد.به این ترتیب براون فیلم را دید ولی کاملا تحت تاثیر آن قرار نگرفت. به علت می آورد: “مواد داستانی “میان پرده” را به دیوید گزارش دادم ولی آنقدرها هم از تماشایش هیجان زده نشدم.

چیزی که به شدت هیجان زده ام کرد, بازیگر زن فیلم بود. فکر میکردم که او اول و آخر تمام چیزهای حیرت آور هست.”سلزنیک مخالف بود. او تصور می کرد “میان پرده” یکی از برترین حکایت هاي دنیای نمایش است ولی آنقدرها هم مجذوب برگمن نشد که در تماس با او شتاب به هزینه دهد.

پسر سلزنیک درمورد نگرانی هاي متعدد پدرش می گوید: “برگمن انگلیسی گفتگو نمیکرد, قدش بیش از اندازه بلند بود, اسمش شبیه به اسامی آلمانی بود و ابروهایش بیش از اندازه کلفت بودند.”

وقتی سلزنیک نظرش را عوض کرد, براون به سوئد فرستاده شد تا با برگمن قرارداد امضا کند. هنگامی که براون تلاش کرد جهت نخستین بار با برگمن تماس بگیرد, هنرپیشه سوئدی نزدیک به وضع حمل پیا بود و لیندستروم خیلی ساده به براون گفت: “بانو برگمن هم اکنون گرفتار است و نمیتواند با شما گفتگو کند.”

براون تقاضا کرد شخصا با برگمن دیدار کند و بعدها – آن طور که برگمن در خاطراتش نوشته است – در توصیف برگمن در آن دیدار گفت: “زنی معروف, سخت پسند و تازه فارغ شده است که موقع مذاکره جهت انعقاد قرارداد, به آرامی نشسته بود و بافندگی می کرد.”

برگمن قرارداد هفت ساله مرسوم را نپذیرفت ولی با حضور در بازسازی آمریکایی “میان پرده” که قرار بود لزلی هوارد «بازیگر نقش اشلی در “بربادرفته”» نقش مقابلش را بازی کند, موافقت کرد. برگمن بی درنگ بعد از اتمام فیلم برداری “میان پرده” به سوئد بازگشت تا در رمانسی با حال و هوای نوآر به نام Juninatten «1940» بازی کند ولی سلزنیک مجدد – این بار با قرارداد وسوسه کننده پنج ساله – وی را به کشور آمریکا برگرداند.

بیش از یک دهه, هالیودد منزل برگمن شد و هنگامی که به تنهایی با کشتی به ایالات امریکا رفت «خانواده اش بعداً به او ملحق شدند», از اینکه مستقل بود شاد بود و مطمئن از آن که تصمیم درستی گرفته. به یکی از دوستانش نوشت که یک شب در طول آن سفر دریایی, غریبه اي اشتباه کرد که به او گفت که به علت قد بلندش احتمالا نمیتواند هنرپیشه شود. برگمن به آن غریبه پاسخی نداد ولی با خودش گفت: “او هیچ چیز درمورد من نمی داند.”

پی نوشت

1. extra, شخصی که در فیلم بازی می کند ولی دیالوگ ندارد. گاه به این افراد, عوامل پشت صحنه نیز گفته می شود. «نقل از کتاب راهنمای کاربردی واژگان سینمایی نوشته تیم موشانسکی, ترجمه بهناز امی».

2. clhamber piece, فیلمی با شخصیت هایي اندک که داستانش در دوره زمانی کوتاه و فضای محدود می گذرد.

واژه های کلیدی: فیلمهای سینمای | کارگردانی | بازیگری | بازیگر | هنرپیشه | قرارداد | ستاره | زندگی | براون | فعالیت | بازگشت

بیوگرافی اینگرید برگمن ستاره مشهور سینما

بیوگرافی اینگرید برگمن ستاره مشهور سینما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *