هرچه کتاب عاشقانه خوانده اید فراموش کنید و اثر کلاسیک بی نظیر از استاندال به نام سرخ و سیاه را از دست ندهید . در ادامه به خلاصه و بررسی این کتاب می پردازیم.

 خلاصه کتاب : داستان این رمان به زندگی مردی جوان به نام ژولین می پردازد. او دانشجوی علوم دینی است، اما ناپلئون را تحسین می کند و رویای پیروزی های نظامی را در سر می پروراند. زمانی که ژولین به عنوان مُدرس فرزندان شهردار استخدام می شود، خیلی زود عاشق زن شهرداری می شود که چندین سال از او بزرگتر است .

ماجرای عشق و عاشقی ژولین و مادام دورنال بدون تردید قشنگ ترین عاشقانه ای است که تا به حال خوانده اید .

(( مادام دورنال نتوانست چشم بر هم نهد ‌. چنان می پنداشت ‌که زندگیش تا آن روز زندگی نبوده است . قدرت نداشت سعادتی را که زاده ی حرارت بوسه های آتشین ژولین بر دستش بود ، از یاد برد .

استاندال ماجرای داستان را بر اساس گزارشات واقعی روزنامه نوشته است

ژولین جوان برای پیشرفت دو راه بیشتر ندارد یا باید وارد مدرسه دینی شود یا ارتش…

…سرخ و سیاه… اولی را انتخاب می کند و قدم به این راه می گذارد…درگیر عشق هایی می شود که نباید بشود و در آخر …

نامگذاری رمان شاید اشاره ای به صفحه بازی رولت داشته باشد ، چرا استاندال نام سرخ و سیاه را برای این اثر خود برگزیده است؟ آیا مقصود او از رنگ سرخ تجسم خون و منظورش از کلمه سیاه ترسیم سیه‌روزی بشر بوده یا می‌خواسته بگوید حوادث زندگانی آدمی مانند خال های ورق بازی است که یا سرخ است و یا سیاه.

گاهی اقبال به او روی می‌کند و برنده می‌شود و زمانی بخت از او برمی‌گردد و هر تلاش و کوشش به خرج دهد بازنده است.

در بازی رولت (Roulette) که در آن گلوله عاجی کوچکی در طشت‌دواری منقسم به سی وهفت‌ خانه سرخ یا سیاه افکنده می‌شود، خانه سرخ نشانه برد و خانه سیاه نشانه باخت است.

ژولین ، جوان عامی و پرشوری است که درآتش شهرت وافتخار می‌سوزد.





دانلود

دانلود فایل ها