کافیست فقط یک اثر از میلان کوندرا بخوانیدتا متوجه تفکراتِ عمیق و فلسفیه این نویسنده اهل چک بشوید. قلمِ این نویسنده انقدر قدرتمند و پرباراست که برای بهتر درک کردنش، بهتره فلسفه و روانشناسی خونده باشیدیا حداقل علاقه‌مند باشید. در غیر این صورت  بهتراست به سراغش نروید.

امروزه با رشد آگاهی و پیچیده‌تر شدن ذهن انسان‌ها، یافتن رابطه‌ی اجتماعی و عاشقانه‌ای که در بستری سالم شکل بگیرد، دشوار شده است. دغدغه‌‌ای که بسیاری از مردم، راه‌حل مناسبی برای آن پیدا نمی‌کنند. «میلان کوندرا» برای پاسخ به این پرسش، کتاب بار هستی که روایت ارتباط میان آدم‌هاست را نوشته است.

بار هستی، کتابی عمیق و پر از معنا ست و خواندنش نیاز به تمرکز بالایی دارد. قسمت هایی از آن ذهن  رابه شدت درگیر می‌کند و باعث ‌می‌شودبه موضوعاتی فکر کنیدکه تا به حال فکر نکرده بودیو. تفکر درباره‌ی زندگی و معنای زندگی، عشق، خیانت، وفاداری و درنهایت، تنهاییِ گریزناپذیرِ انسان.

 

شخصیت‌های اصلی داستان چهار نفرند، توما، ترزا، سابینا، فرانز و یک سگ به اسم کارنین. نویسنده، هر کدام از این شخصیت‌ها را در موقعیت‌هایی قرار میدهد تا با آزمودن آن‌ها جوابی برای این پرسش، که چگونه بار هستی را به دوش می‌کشیم پیدا کند. کوندرا در این اثر سعی کرده تفاوتِ سنگینی و سبکیِ بارِ زندگی رو نشان دهد.

 

توما و ترزا شخصیت‌های اصلی داستان‌اند. توما بهترین جراحِ شهرِ پراگ و با اینکه معشوقه‌های زیادی دارد ولی حاضر نیست زنی را وارد زندگی‌اش کند، اما اتفاقاتی او را به سمت ترزا ( پیشخدمت رستورانی در شهری کوچک) می‌کشاند. سابینا معشوقه‌ی توما و شخصیتش بر پایه خیانت شکل گرفته و فرانز معشوق سابینا است….

 

برشی از متن کتاب: اگر ما شایستگی‌ای برای دوست داشتن نداریم، شاید به خاطر این است که خواهانیم تا دوستمان بدارند. یعنی از دیگری، چیزی( عشق) را انتظار داریم، به جای آن‌که بدونِ ادعا و توقع به سویش برویم و تنها خواستارِ حضورش باشیم.

 





دانلود

دانلود فایل ها