یازده دقیقه، یکی از متفاوت‌ترین و تکان دهنده‌ترین کتاب هایی است که می توان خواندو اثر پائولو کوئیلو می باشد.انقدر در داستان فرو خواهی رفت که تمام درد و رنجی که ماریا تجربه کرده بود را می توان احساس کرد، با زندگی و سرنوشتِ بی‌رحمی که براش مقدر شده بود مبارزه کرد، تحقیر شد، زمین خورد و بلند شد..

ماریا، دختر بسیار زیبای برزیلی است که مانند همه آدم‌ها، پاک به دنیا آمد. و مانند تمام دختران، در نوجوانی رویاهای زیادی در سر داشت. در یازده سالگی عاشقِ همکلاسی‌اش شد ولی آمادگیِ ابرازِ علاقه به او را نداشت و زمانی که این آمادگی رو پیدا کرد، آن پسر به جای دوری رفته بود. از آن پس، ماریا در جستجوی پیدا کردنِ عشقی بود که هم قلبش رو به لرزه دربیاره و هم جسمش رو به اوج برسونه. ولی بازیِ سرنوشت مسیر زندگیِ این دخترِ پاک و معصوم رو به تن‌فروشی میکشونه و ماریا، تمام رویدادهای تلخ و شیرینی که در این مدت براش اتفاق افتاده و زندگیِ پرفراز و نشیبش رو در دفترش با عنوان یازده دقیقه یادداشت میکنه.

ماریا به ما درس های بسیار بزرگی یاد می دهد، اینکه به خود بیشتر از هر کس و هر چیز وفادار باشیم، اینکه به دنبال عشق واقعی باشیم، حتی اگه در این راه چیزهای زیادی رو از دست بدهیم، به ما یاد می دهد به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نشویم چون در واقع، هیچ کس صاحبِ هیچ چیز نیست و همه چیز نوعی توهم است.یاد می دهد اگر یک روزی، کسی رو از تهِ دل دوست داشتیم،همان لحظه بهش بگوییم، چون شاید فردا خیلی دیر باشد و شاید ان احساس، دیگه تکرار نشود، یاد می داد زمانی جسم را در اختیار یک مرد بگذاریم که برای روحمان ارزش خیلی بیشتری قائل باشد، یاد می دهد برای اینکه چیزی رو داشته باشیم، نیازی به در اختیار داشتنش نیست چون سرنوشت همیشه با آدم مهربان نیست، ولی در عوض میتوانیم در رویا و اندیشه‌هایمان با آن زندگی کنیم و هیچوقت از دستش ندهیم.

برشی از متن: هرکس، هرچه دورتر برود، به قلب نزدیک‌تر خواهد بود. حتی اگر بکوشیم او را به فراموشی بسپاریم، حتی اگر در غربت زندگی کنیم، باز هم کوچکترین خاطراتِ مربوط به اصل و نسب خود را به یاد می آوریم. اگر از کسی که دوست داریم، دور باشیم، حتی عبور رهگذران نیز ما را به یاد او می‌اندازد.





دانلود

دانلود فایل ها