دانلود رایگان pdf کتاب مردی به نام اوه نوشته (ترجمه) فردریک بکمن فرناز تیمورازف نون

داستان, داستان , دستگاه ,کتاب های فردریک بکمن, کتاب های فرناز تیمورازف, کتاب های              	             		             		نون             	, دانلود pdf  										مردی به نام اوه										, دانلود رایگان  										مردی به نام اوه

اضافه به لیست علاقمندی ها

۲۶۰,۰۰۰ ریال

:۱۱۴۳۱۷
:داستان جهان
:مردی به نام اوه
:داستان های سوئدی قرن 21
فردریک بکمن
فرناز تیمورازف
: نون
:رقعی
:۱۳۹۶
:۲۷
:۱۴.۵
:۲۱.۵
:نرم
:۳۷۶
:۲۶۰,۰۰۰ ریال

عبارات مهم : داستان

درباره کتاب:

کتاب «مردی به نام اوه» نوشته فردریک بکمن(-۱۹۸۱)، نخستین رمان این نویسنده سوئدی است و با استقبال چشمگیری در دنیا رو به رو و به سی زبان ترجمه شد. مجله آلمانی اشپیگل راجع به «مردی به نام اُوِه» نوشته است: «کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند!»
این کتاب داستانی تراژیک و طنزآلود دارد که با انگاهی انتقادی به نقد دنیا مدرن و روابط انسانی حاکم بر آن می‌پردازد.

در بریده‌ای از کتاب می‌خوانیم:

«مرد فربه پشت پلکسی گلاس موهایش را رو به عقب شانه زده و دست‌هایش از اوج تا پایین خالکوبی دارد. اُوه با خود فکر می‌کند همین که مویشان را جوری درست می‌کنند که انگار یک بسته مارگارین رویش خالی کرده‌اند بس نیست، باید بدنشان را هم از ریخت بیندازند؟ تازه، خالکوبی‌هایش هیچ درون‌مایه‌ای هم ندارند، فقط یک مشت نقش‌ونگارند و آیا یک انسان بالغ و سالم به میل خودش با خودش چنین کاری می‌کند؟ با بازوهایی توی شهر دوره می‌افتد که شبیه آستر کت هستند؟
اُوه توضیح می‌دهد: «دستگاهتون کار نمی‌کنه.»
مرد پشت پلکسی گلاس می‌گوید: «نمی‌کنه؟»
«چی نمی‌کنه؟»
«خب… دستگاه… کار نمی‌کنه.»
«اینو که خودم گفتم!»
مرد پشت پلکسی گلاس با تردید نگاه می‌کند.
می‌پرسد: «کارتتون خراب نشده؟ نوار مغناطیسی‌اش کثیف نیست؟»
اُوه قیافه‌ای به خود می‌گیرد که انگار مرد پشت پلکسی گلاس توانایی‌های جنسی‌اش را زیر سؤال برده. مرد پشت پلکسی گلاس ساکت می‌شود.
اُوه اشاره‌کنان به مرد می‌گوید: «محض اطلاع بگم که نوار مغناطیسی کارتم هیچم کثیف نیست.»
مرد پشت پلکسی گلاس با سر تأیید می‌کند. سپس فکر دیگری به ذهنش می‌رسد و سرش را با تأسف تکان می‌دهد. تلاش می‌کند به اُوه توضیح دهد که دستگاه «قبلاً سالم بوده.» از نظر اُوه، این کار بی‌ربط هست، چون دستگاه در آن لحظه آشکارا خراب هست. مرد پشت پلکسی گلاس از اُوه می‌پرسد پول نقد همراهش هست. اُوه پاسخ می‌دهد که این عنوان هیچ ربطی به مرد پشت پلکسی گلاس ندارد. سکوت سنگینی حکم‌فرما می‌شود.»

واژه های کلیدی: داستان | داستان | دستگاه | کتاب های فردریک بکمن | کتاب های فرناز تیمورازف | کتاب های نون | دانلود pdf مردی به نام اوه | دانلود رایگان مردی به نام اوه