pdf+ دانلود رایگان کتاب فرصت دوباره

«فرصت دوباره» مجموعه نه داستان کوتاه از گلی ترقی را انتشارات نیلوفر منتشر کرده هست.

گلی ترقی در ابتدای این کتاب می گوید: گاهی وقت ها شخصیت یکی از داستان هایم وارد زندگی ام می شود. یا من خودم را به زور به او می چسبانم. مثل علیرضا در داستان «زندگی ساده». علیرضا با خوشبینی و اطمینان کامل، منتظر دریافت جواب مثبت جهت چاپ کتابش بود و من با تردید و احتیاط. امید و ناامیدی هر دومان یکسان بود. افسوس که قرعه پوچ به نام او خورد و به نخستین کتابش اجازه چاپ ندادند، مانده بود آینده من و کتابم. امروز صبح فهمیدم به مجموعه داستان وقت دوباره اجازه چاپ داده اند و…

بخش هایی از کتاب :

علیرضا م. ملقب به فانوس خیال از اینکه به نخستین کتاب شعرش اجازه چاپ نداده بودند سخت حیرت کرد. با خودش گفت: «مگه میشه؟» و ماتش برد. یک آن _ بین خودمان باشد _ ته دلش خوشحال شد، اما، بلافاصله، صورت غمگین و ناامید مادرش پیش چشم هایش ظاهر شد و دلش سخت گرفت. کتابش را به خاطره و روح او تقدیم کرده بود و هر شب، پیش از خواب، صدای او را می شنید: «آفرین، پسر نابغه م. بالاخره توی کاری که برات گزینش کرده بودم موفق شدی. ازت ممنونم. یادت باشه که این موفقیتو مدیون من هستی.»

pdf+ دانلود رایگان کتاب فرصت دوباره

ادعای بی خودی هم نبود. بدون او علیرضا محکوم به زندگی بسیار معمولی و راحت ای بود، ولی مادرش آرزوهای بزرگی جهت او داشت.