شاید نام آتش بدون دود را با سریالش که در سال‌های ۵۳ و ۵۴ از تلویزیون پخش می‌شد به یاد داشته باشید، شاید هم با خواندن این رمان طولانی، روزها و شب‌هایتان را با داستانی دلنشین گره زده‌اید.

خلاصه کتاب : حرف اصلی این رمان عشق است. اما عشق نه از آن نوع معمولی که در دیگر کتاب‌ها خوانده‌ایم. عشقی پرشور که غرور و خشونت را هم در درونش می‌پرورد. در کنار عشق، زبان شاعرانه‌ی نادر ابراهیمی آنچنان زیبایی‌های ترکمن صحرا را تصویر می‌کند که می‌توان چشم‌ها را بست و خود را آنجا تصور کرد. رویارویی جهل با علم و دانایی هم موضوع دیگری است که این کتاب بازتاب می‌دهد و نمایانگر اختلاف نظر میان دو نسل است

 

شخصیت‌های اصلی این رمان، گالان و سولماز هستند؛ عشق میان آن‌ها که با غرور و خشونت آمیخته است، عشقشان به وطن و مبارزاتشان داستان‌ این کتاب را ساخته است. خلق شخصیت گالان، روزی در حین بازی تخته نرد به ذهن نادر ابراهیمی می‌رسد. زمانی که حریفش، دکتر خدر فروهر، از اجدادش می‌گفت و از شخصی به اسم گالان نام برد. مهر این شخصیت آنچنان به دل نادر ابراهیمی افتاد که آن را به قهرمان داستانش تبدیل کرد.

.

عشق و نفرت، صلح و دشمنی روی دیگر همان دو نیرویی هستند که چرخ دنیا را می‌چرخانند و در این داستان هم می‌درخشند. اینجا هم داستان با این جمله آغاز می‌شود: « گوکلان به یموت دختر نمی‌دهد و از یموت دختر نمی‌آورد، هنوز هم.» دشمنی میان این دو قبیله از سال‌ها قبل بر سر آب آغاز شده است و در طول سال‌ها دایره ارتباطشان با یکدیگر را حسابی تنگ کرده است اما اتفاقی که در ادامه می‌افتد مانند هیزمی است که به آتش افزوده باشد…

نادر ابراهیمی کتاب آتش بدون دود را با داستانی عاشقانه آغاز می‌کند اما با جلوتر رفتن داستان، مبارزات و زندگی سه نسل از مردم صحرانشین ترکمن از عهد قاجار و پادشاهی ناصرالدین شاه تا پهلوی دوم و حکومت محمدرضا پهلوی را هم بیان می کند.





دانلود

دانلود فایل ها