خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

فصل جدید همکاری‌های درون تشکیلاتی «داعش و القاعده»

وضعیت فعلی داعش باعث شده است تا بار دیگر درخواست بیعت با القاعده از سوی آنها مطرح شود که سه سناریو در جغرافیای منطقه‌ای، اروپایی – آمریکا و آسیای میانه در این ب

فصل جدید همکاری‌های درون تشکیلاتی «داعش و القاعده»

فصل جدید همکاری های درون تشکیلاتی «داعش و القاعده»

عبارات مهم : حوادث تروریستی پاریس

وضعیت فعلی داعش باعث شده است تا بار دیگر درخواست بیعت با القاعده از سوی آنها مطرح شود که سه سناریو در جغرافیای منطقه ای، اروپایی – آمریکا و آسیای میانه در این بین می تواند سرکرده های این گروه ها را به یکدیگر نزدیک کند.

چندی قبل گزارش تحلیلی با عنوان « از خیزش مجدد القاعده و داعش در منطقه و اروپا تا عملیات بهاری طالبان» به وسیله سرویس بین الملل خبرگزاری کار کشور عزیزمان ایران (ایلنا) منتشر شد و در آن گمانه زنی هایی از احتمال بیعت مجدد گروهک تروریستی داعش و شرکت تروریستی القاعده تشریح شد. صرف نظر از این که چرا بعضی از صاحب نظران و کارشناسان، همچنان ارتباط بین این دو تشکیلات تروریستی را جدی نمی گیرند و حتی اطلاعات غلط و نادرست را به رشته تحریر در می آورند باید بگوییم که متغیرهای موجود که بعضی از آنها تابع روندها هستند و بخشی دیگر از منحنی تحولات میدانی تبعیت می کنند، روز به روز این پیام را مخابره می کند که جبهه های جدید در حال فعال شدن (قرمز شدن) به وسیله گروهک های تروریستی متفاوت هستند.

فصل جدید همکاری‌های درون تشکیلاتی «داعش و القاعده»

آنچه که همانند بسیاری از اخبار حوزه بین الملل روز به روز به وسیله تمامی رسانه ها، ترجمه و تولید شده است و در میان انبوهی از خبرها (خصوصاً با نزدیک شدن به دوازدهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری) دفن می شود، پرسشها مرتبط با خط و ربط های مرتبط با جریان های رادیکال و افراط گرا در سطح دنیا است. در امتداد این موضوع، بدون تردید اظهارنظرها و همچنین موضع گیری های سیاسی شخصیت ها و مقام های امنیتی و سیاسی کشورها حائز اهمیت است. البته تنها نمی توان به مواضع کشورهای حاضر در غرب آسیا دلخوش کرد؛ چراکه فعالیت های تروریستی در حالت فعلی تنها در خاورمیانه خلاصه نمی شود و باید معادلات این جریان را از آسیای میانه تا قلب اروپا و آفریقا هم مورد واکاوی قرار داد.

از این رو آنچه که روز گذشته به عنوان یکی از اخبار مهم، نخست به وسیله آژانس خبری رویترز منتشر شد و پس از آن از سوی رسانه های داخلی در حد چند پاراگراف انتشار یافت، سخنان «ایاد علاوی» نخست وزیر اسبق و معاون مدیر جمهوری عراق بود. وی در مصاحبه خود اظهار کرده بود که همزمان با پیشروی نیروهای عراق در موصل، نمایندگان «ابوبکر البغدادی» رهبر گروهک تروریستی داعش جهت تشکیل یک ائتلاف احتمالی با شرکت تروریستی القاعده در حال مذاکره هستند.

وضعیت فعلی داعش باعث شده است تا بار دیگر درخواست بیعت با القاعده از سوی آنها مطرح شود که سه سناریو در جغرافیای منطقه‌ای، اروپایی – آمریکا و آسیای میانه در این ب

فارغ از این که ایاد علاوی در جوانی عضو حزب بعث عراق بوده و احتمالاً ریشه هایی از این جریان در وی زنده است، باید گفت که بررسی و امکان سنجی بیعت مجدد داعش و القاعده که در سال ۲۰۱۴ به صورت یکطرفه از سمت «خلیفه» شکسته شد را باید از چند منظر و در قالب سه سناریو بررسی کرد.

سناریوی اول: تقویت خطوط درگیری در خاورمیانه

شروع درگیری های سوریه در سال ۲۰۱۱ اگرچه نقطه ابتدایی و اولیه پرونده تکفیر و تروریسم در منطقه به شمار می رود ولی باید کمی به قبل و زمانی که «ابومصعب الزرقاوی» یعنی شخصی که از سوی القاعده مامور تشکیل هسته های اولیه و مرکزی داعش در عراق شد، بازگردیم. زرقاوی در اوایل دهه ۹۰ میلادی «جماعت توحید و الجهاد» را در عراق راه اندازی کرد. البته عده ای اعتقاد هستند که ابومصعب پس از تاسیس این جریان بنیادگرا در اواسط دهه ۹۰ به جرم اقدام های تروریستی در اردن به زندان افتاد و جماعت توحید و الجهاد را از راه دور و از زندان رهبری می کرد. پس از آن شاهد بودیم که زرقاوی در سال ۲۰۰۴ با «اسامه بن لادن» رهبر سابق شرکت تروریستی القاعده بیعت کرد و یکی از اهداف مهم جریان منتسب به وی مبارزه و مقابله با نیروهای آمریکایی حاضر در عراق بود.

«ابومصعب الزرقاوی/ مسئول سابق شاخه القاعده در عراق»

فصل جدید همکاری‌های درون تشکیلاتی «داعش و القاعده»

این روند ادامه داشت تا اینکه عملیات های زیادی با طراحی از سوی ابومصعب در خاک عراق و علیه مواضع آمریکایی ها صورت گرفت و در آنجا بود که بحث شکل گیری داعش در عراق به وجود. در اینجا توصیه قابل اشاره این است که پس از بیعت زرقاوی با بن لادن قرار بر این نبود که تشکیلاتی مانند داعش رونمایی شود بلکه پس از بیعت عبارتی با عنوان «تنظیم قاعده الجهاد فی بلاد الرافدین» یا همان «شاخه القاعده در عراق» شکل گرفت. تا به اینجا، هیچ نامی از داعش در عراق نیست؛ تا جایی که پس از کشته شدن زرقاوی در سال ۲۰۰۶ «ابو ایوب المصری» با حکم القاعده به ریاست شاخه این گروه در عراق منصوب شد که او هم در سال ۲۰۱۰ به وسیله ائتلاف آمریکایی کشته شد.

یک سال بعد، کارزار سوریه رخ عیان کرد و داعش در آنجا رسماً کار خود را کلید زد. در آنجا بود که شاهد بیعت القاعده و داعش با یکدیگر بودیم. حتی شاخه القاعده در عراق هم به همین روال کار خود را شروع کرد. چندی بعد یعنی در سال ۲۰۱۴ به یکباره خبر شکسته شدن بیعت میان «ایمن الظواهری» رهبر شرکت تروریستی القاعده و «ابوبکر البغدادی» رهبر گروهک تروریستی داعش بودیم. اینکه چرا چنین بیعتی شکسته شد، دلایل گوناگونی را می توان جهت آن نام برد. به گونه ای که دو مغز متفکر نظری و ایدئولوژیک القاعده که اتفاقاً رابطه خوب و نزدیکی با ظواهری داشتند به انتقاد از اعمال و خشونت های داعش پرداختند. این دو نفر کسانی نیستند جز «ابومحمد المُقدسی و ابو قَتاده الفلسطینی» که در تشکیلات القاعده و حتی در سرویس های اطلاعاتی غربی، اروپایی و منطقه از آنها به عنوان «تاثیرگذارترین نظریه پردازان جهادی و بنیادگرایی» یاد می شود.

وضعیت فعلی داعش باعث شده است تا بار دیگر درخواست بیعت با القاعده از سوی آنها مطرح شود که سه سناریو در جغرافیای منطقه‌ای، اروپایی – آمریکا و آسیای میانه در این ب

«سمت چپ: ابومحمد المُقدسی/ سمت راست: ابو قَتاده الفلسطینی»

به گونه ای که این دو نفر رسماً تحرکات و خشونت های داعش اعم از گردن زدن، سر بریدن، سوزاندن و غیره را نفی می کردند. حتی ابومحمد المقدسی در آخرهای دهه ۹۰ میلادی شاگر خود یعنی ابومصعب الزرقاوی را به خاطر اعمال خشونت های فرقه ای در عراق مورد انتقاد قرار داد و در اینجا بود که زمینه های بدبین شدن القاعده به وی و پس از آن به داعش کلید خورد که نهایتاً این تضاد ایدئولوژیک موجب شد تا بغدادی در سال ۲۰۱۴ بیعت خود با ظواهری را بشکند و از تاسیس «خلافت اسلامی جهانی» سخن بگوید.

فصل جدید همکاری‌های درون تشکیلاتی «داعش و القاعده»

به موازات این عنوان و با توجه به درگیر بودن القاعده و داعش در سوریه با ارتش این کشور و محور مقاومت، شاهد بودیم که تفکیک نقشه عملیاتی تا حدودی نمایان شد. یعنی جبهه النصره (شاخه القاعده در سوریه) به رهبری «ابو محمد الجولانی» پس از ۲۰۱۴ به بعد در محورهای مختص به خود اقدام به اجرای عملیات می کرد و داعش هم در محورهای مشخص. ولی این علت نمی شد که در بعضی از عملیات ها این دو جبهه به یکدیگر یاری نرسانند. به عنوان مثال ممکن بود در یک عملیات فرایند شناسایی منطقه عملیات به وسیله داعش صورت بگیرد ولی شروع عملیات به وسیله النصره صورت بپذیرد که این عنوان پس از جدا شدن داعش از القاعده کمرنگ و حتی لغو شد.

«ابومحمد الجولانی/ رهبر شاخه القاعده در سوریه»

در حالت فعلی که بحث احتمال بیعت مجدد داعش و القاعده برجسته شده، باید بگوییم به علت اینکه داعش در عراق ضربات مشکل را مجبور شده است و خلافت موصل هم برچیده شد؛ بحشی از این نیروها به داخل مرز سوریه انتقال یافته شده است اند و به این علت است که ما شاهد هستیم بعضی نقاط سوریه مانند دیرالزور که در گذشته از حضور داعش پاک سازی شده است است مجدداً فعال شده است و درگیری میان نیروهای سوری با عنصرهای داعش شروع شده است است. از این رو و با توجه به اینکه النصره هم به علت ضربات زیادی که در حلب دیده است، با چندینه گروهک دیگر اقدام به برپایی ائتلاف با عنوان «هیئت تحریر الشام» کرده و جهت ادامه حیات خود نیاز به اجماع با داعش دارد تا بتوانند جبهه های دیگری در سوریه علیه ارتش این کشور باز کنند. در اینجاست که سناریوی اول آنها با نگاهی به تقویت خطوط خود در منطقه و اجماع حداکثری جهت بهره برداری از قوای متفرق شده است نمایان می شود.

سناریوی دوم: تثبیت و فعال شدن ولایت خراسان در آسیای مرکزی

در خصوص پیدایش داعش در افغانستان و خصوصاً در نوار شمال و شمال غربی و در بخش های جنوبی افغانستان و خصوصاً در ولایت ننگرهار در شرق این کشور در گذشته به وفور توضیح داده شده است است. ولی در یک کلام باید گفت که پروژه «ولایت خراسان» یا همان پایه گذاری شاخه داعش در افغانستان به رهبری «حافظ سعید خان» موضوعی است که از دو سال قبل به صورت خاموش در افغانستان پیگیری شده است است که نهایتاً شاهد پایه گذاری این خلافت و در سطح بعدی بیعت عنصرهای تندرو و جدا شده است از طالبان با داعش بودیم. البته ریشه های اقتصادی و ایدئولوژیک از مهم ترین دلایل این بیعت در افغانستان به شمار می رود ولی کادر مرکزی طالبان و شورای کویته همچنان بر این عقیده اند که داعش هیچ جایگاهی در افغانستان ندارد.

«حافظ سعید خان/ رهبر شاخه داعش در افغانستان (ولایت خراسان)»

عمده این اختلاف و عدم تطابق داعش با جغرافیا و فرهنگ افغانستان را می توان وارداتی بودن عنصرهای این گروهک تروریستی دانست. به گونه ای که کادر مرکزی طالبان اعتقاد هستند که عنصرهای داعش همان تروریست های اروپایی و آفریقایی هستند که از سوریه و عراق و با شکست در جبهه های آنجا به افغانستان انتقال یافته شده است اند تا بتوانند بر اساس روش بغدادی که به پس از سال ۲۰۱۴ و جدایی از القاعده مربوط می شود، برابر القاعده ایستاده و خود را یکه تاز عرصه بنیادگرایی و تروریسم جلوه دهد.

در اینجاست که ورود روسیه جهت جنبش طالبان علیه داعش را شاهد هستیم که آمریکایی ها حضور مسکو در خاک افغانستان را برنمی تابند. چراکه واشنگتن از سال ۲۰۰۱ تاکنون به مدت ۱۶ سال در پرونده افغانستان سرمایه گذاری کرده اند و هزینه های گزاف مالی، انسانی و تسلیحاتی پرداخت کرده اند که نمونه آخر آن را می توان آزمایش «مادر بمب ها» به ارزش ۱۶ میلیون دلار عنوان کرد. هرچند که مقام های غربی اعلام کرده اند که حدود ۹۰ تا ۱۰۰ عضو داعش در انفجار بزرگترین بمب غیر هسته ای کشته شده است اند ولی داعش در رسانه های خود این عنوان را رسما تکذیب کرده و اعلام کرده که بمب استفاده شده است قابلیت تخریب زیر سطحی نداشته و ضد استحکامات بتنی نبوده است.

«اینفوگرافیک داعش در رد ادعای آمریکا مبنی بر کشته شدن ۹۰نفر از اعضاء داعش در ننگرهار»

در اینجا اگر بخواهیم قدری زیاد سناریوی دوم در خصوص احتمال بیعتی القاعده و داعش را واکاوی کنیم، باید گفت که اگر داعش بخواهد بیش از حالت فعلی در افغانستان و پس از آن در پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکستان و پس از آن چچن و نهایتا خاک روسیه و چین فعالیت کند با مانعی به نام «طالبان» روبه رو خواهد شد. در اینجا باید توجه داشت تنها عنصری که می تواند کادر مرکزی و رده بالای طالبان را راضی کند تا با داعش بیش از این وارد چالش نشوند، القاعده و شخص ظواهری خواهد بود. ممکن است که عده ای بگویند که القاعده هیچگاه خاستگاه خود یعنی افغانستان و پاکستان و در پلان کلانتر آسیای مرکزی را با دست خود ناامن نمی کند ولی واقعیت این است که احتمال دارد القاعده بخواهد جهت سناریوهای مد نظر خود در این منطقه از پیاده نظام داعش به صورت آشکار یا بعدها به صورت پنهان استفاده کند.

«لحظه بیعت عنصرهای طالبان با داعش و قرائت متن بیعت به وسیله حافظ سعید خان»

حتی ممکن است آسیای مرکزی به علت جغرافیای کوهستانی و پوشیده (در قیاس با جغرافیای خاورمیانه و خصوصاً عراق و سوریه) به عنوان کمپ آموزشی در این سناریو استفاده شود و در فاز دیگر بخواهند از طریق انتقال عنصرهای به این منطقه اوضاع هویتی آنها را تا حدودی سفید کنند و آنها را جهت مرحله بعدی یعنی «ورود و اجرای عملیات در اروپا، آمریکا و آفریقا» آماده کنند.

سناریوی سوم: همگرایی علیه غرب و اروپا

همگان به خاطر دارند که پس از حوادث تروریستی پاریس و بلژیک در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ به یکباره تمامی سرویس های اروپایی در شوک عمیق فرو رفتند. چراکه برآورد تمامی دستگاه های امنیتی قاره سبز اگرچه احتمال حمله و رخداد تروریستی را گمانه زنی کرده بود ولی شدت و عمق آن را تا به این حد گسترده و خونین نمی دید. پس از فرو نشستن گرد و غبار حاصل از این سلسله عملیات ها به یکباره نام «ابو محمد العدنانی» در رسانه های اروپایی پدیدار شد. شخصی که هم رزم و حتی شاگرد ابومصعب الزرقاوی در عراق به شمار می رفت که همانند زرقاوی قبل از پیوستن به داعش با مقام های بلندپایه القاعده در ارتباط بود و جهت آنها فعالیت می کرد.

«ابومحمد العدنانی/ سخنگو، مجری و طراح عملیات های خارجی سابق داعش»

جالب اینجاست که پس از پیوستن عدنانی به داعش به علت تفکرات تیزهوشانه و ذهن خلاق وی در طراحی و اجرای عملیات ها، وی از سوی بغدادی به عنوان سخنگو و مسئول عملیات های خارجی داعش منصوب شد و عده ای دیگر معتقدند که وی مسئول اجرای امور خلیفه در سوریه بوده است. در آنجا بود که حاصل طرح ریزی وی در حملات پاریس، بروکسل و نیس به یک باره نمایان شد و تمامی قاره سبز در کمال حیرت اماکن عمومی به خون آغشته را نظاره گر بودند.

این روند از عملیات ها ادامه داشت تا زمانی که داعش رسماً کشته شدن مغز متفکر عملیات های خارجی خود به وسیله حملات هوایی ائتلاف ضد داعش را در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد و پس از آن شاهد انتصاب «ابو حسن المهاجر» به جای عدنانی بودیم. در انتصاب مهاجر توصیه ای نهفته است. به گونه ای که مقام های داعش وی را سخنگوی جدید داعش معرفی کرده اند ولی عده ای دیگر اعتقاد هستند که وی همانند عدنانی علاوه بر سخنگو، وظیفه طرح ریزی و اجرای عملیات های خارجی را به عهده خواهد داشت. چراکه در فایل صوتی انتشار یافته است به وسیله داعش در آذر ماه سال ۱۳۹۵، ابو حسن المهاجر با شدیدترین لحن ترکیه و اروپا را مورد خطاب قرار می دهد و حتی اعلام می کند که دنیا منتظر عملیات های جدید داعش در اروپا باشد.

در آنجا بود که در شب اول ژانویه ۲۰۱۷ حمله تروریستی به کلوپ شبانه رینا واقع در استانبول صورت گرفت و سپس عملیات تروریستی دیگری در برلین و با مدل زیر گرفتن شهروندان آلمانی در بازارچه شب کریسمس رخ داد و حدود ۱۵ نفر کشته شدند. اجرای عملیات تروریستی لندن به وسیله «خالد مسعود» و پس از آن بمب گذاری در متروی سنت پترزبورگ روسیه و حمله به شهروندان سوئد در شهر استکهلم از سایر عملیات های خارجی داعش پس از کشته شدن عدنانی بود که البته عملیات فرودگاه آتاترک استانبول ترکیه را هم باید به آن اضافه کنیم.

این فهرست طویل و دراز از عملیات های خارجی داعش یا حداقل منتسبان به این جریان تروریستی اگرچه در نظر حلقه اول این تشکیلات تروریستی بسیار ارزنده قلمداد می شود ولی بدون شک کافی نخواهد بود. در این بین نباید از اهمیت عملیات های خارجی در نظر القاعده غافل ماند. چراکه خط سیر و روش مهم القاعده هم وارد کردن ضربات مهلک ولی تروریستی – تخریبی به آمریکا و هم پیمانان آنها بوده است و می توان گفت که با وجود تضادهای متفاوت میان داعش و القاعده، عنوان عملیات های خارجی خصوصاً در اروپا و به خاص در آمریکا «مخرج مشترک» دو جریان تروریستی فعال در عرصه بین الملل است. به این ترتیب سناریوی سوم که جهت هر دو طیف می تواند بسیار مهم قلمداد شود، یکی دیگر و شاید مهم ترین علت جهت نزدیک شدن دو تفکر به یکدیگر است.

فرجام سخن:

داده های میدانی و متغیرهای بومی و بین المللی آشکار به انضمام رفتارشناسی و گونه شناسی تروریسم این معنا و مفهوم را نمایان می کند که اگرچه اختلافاتی میان القاعده و داعش وجود دارد ولی به نظر می رسد که احتمال بیعت دو جریان همانند سالیان قبل از ۲۰۱۴ وجود دارد. بدون تردید یک میل و رغبت که نگارنده آن را یک نوع «اجبار ناخواسته» از سوی داعش تلقی می کند و حاصل تحولات منطقه و آسیای مرکزی است، باعث شده است تا داعش نمایندگانی را به سمت القاعده گسیل کند تا بتواند رضایت ایمن الظواهری به عنوان رهبر قدیمی ترین و شرکت یافته ترین تشکیلات تروریستی دنیا را جهت بیعت مجدد با فرزند ناخلف خود یعنی ابوبکر البغدادی کسب کنند.

«ایمن الظواهری/ رهبر شرکت تروریستی القاعده پس از اسامه بن لادن»

ولی همانطور که پیش تر به آن اشاره شد با توجه به تضادهای ایدئولوژیک میان دو طیف که متفکران و نظریه پردازان القاعده به آنها انتقاد های بنیادین دارد احتمال دارد که: ۱- القاعده درخواست اصلاح مدل های رفتاری داعش (اعم از عملیات ها، پوشش رسانه ای و میزان خشونت در نظر و عمل) را بدهد و پس از آن وارد بیعت مجدد شود، یا اینکه ۲- به علت وخامت اوضاع داعش و خدشه دار بودن صورت آن از بیعت با آنها خودداری کند یا ۳- بیعت مورد نظر به صورت پنهان منعقد شود.

واژه های کلیدی: حوادث تروریستی پاریس | گروهک تروریستی داعش | گروهک های تروریستی | عملیات تروریستی | حمله تروریستی | افغانستان | تروریستی | القاعده | سوریه | خارجی

فصل جدید همکاری‌های درون تشکیلاتی «داعش و القاعده»

فصل جدید همکاری‌های درون تشکیلاتی «داعش و القاعده»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *