خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

از «صفر مرزی» تا «صفر عاشقی» ، روایتی از پایمردی ٩ مردی که دیگر در دسترس نیستند!

مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد… هربار که از سر دلتنگی دست ها را سمت گوشی های تلفن می بری و بعد از آن دکمه تماس را لمس می کنی، جمله «مشترک مورد نظر در دسترس

از «صفر مرزی» تا «صفر عاشقی» ، روایتی از پایمردی ٩ مردی که دیگر در دسترس نیستند!

روایتی از پایمردی ٩ مردی که دیگر در دسترس نیستند!/ از «صفر مرزی» تا «صفر عاشقی»

عبارات مهم : اخبار

از «صفر مرزی» تا «صفر عاشقی» ، روایتی از پایمردی ٩ مردی که دیگر در دسترس نیستند!

مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد… هربار که از سر دلتنگی دست ها را سمت گوشی های تلفن می بری و بعد از آن دکمه تماس را لمس می کنی، جمله «مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد» در گوشت طنین انداز می شود. خطوط مخابراتی از درک وسعت این پهنه عاجزند. این جا خبری از تماس های راحت و با یک اشاره نیست.

به جای آب پاک از دل لوله کشی ها بیرون آمده، تنها پمپ های آب را روی سقف ها می بینی که هرچند وقت یک بار به آخرین قطره می رسند و نیاز به پمپاژ مجدد دارند، این جا خبری از شیرهای چشمی و شست وشو در یک آن نیست. هوا که کم کم رو به سردی می رود و وقت بخار از دهانت بیرون آمده که می رسد، بخاری، رادیاتور و گرم کننده ها از بخشش گرما به وجودت بی رنگ می شوند. این جا خبری از گازرسانی نیست. عزم سفری کوتاه که کنی، خبری از پایانه اتوبوسرانی، تاکسیرانی، هواپیما و قطار نیست که از مبدأ شمال به مقصد جنوب کشور عزیزمان ایران را تنها ساعاتی کوتاه طی کنی و باز هم گلایه کنی از عدم رسیدگی. این جا هوس نوبرانه ها و خوراکی ها را که بکنی، خبری از هایپراستار ها و فروشگاه های زنجیره ای نخواهد بود. این جا در ذهن ها همواره چه بی خبر بوده است!

مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد… هربار که از سر دلتنگی دست ها را سمت گوشی های تلفن می بری و بعد از آن دکمه تماس را لمس می کنی، جمله «مشترک مورد نظر در دسترس

اما حالا این جا دیگر چندان هم بی خبر نیست. زمزمه های اخبار دیگری شنیده شد. اخباری که چندان جدید هم به نظر نمی رسید و بارها و بارها از بین رفتن جوانان و مرزبانان را در مرز خاکی مان شنیدیم و هربار از غم عمیق آن در گوشه دل هایمان بارانی برصورتمان بارید. خبر دردناکی که این بار اشک حسرت از گونه ها، واژه تسلیت و ابراز همدردی آن هم ازسوی تمامی اقشار و اصناف جامعه از بازیگر و ورزشکار تا مدیران دولتی و مسئولان کشوری را بر لب جاری کرد. خبر شهادت ٩ تن ازهمانانی که در این جا با این امکانات بسیار کم زندگی و شب را روز و روز را شب و چه بی غرض از خطوط مرزی میان ما و دشمن دفاع می کردند. خبر این بود: «طی درگیری مسلحانه اشرار درمرز میرجاوه استان سیستان وبلوچستان، ٩ تن از سربازان و مرزبانان نیروی انتظامی به درجه رفیع شهادت نایل آمدند».

اما خبر مهم این است: آنگاه که همگان درخواب کرخت بهاری بودند، ٩نفر از مرزبانان غیور و جوان ما درنقطه صفر مرزی کشور عزیزمان ایران و پاکستان که حالا دیگر آن را صفر عاشقی می دانیم، خفتگی و خستگی را به جان خریده، بیدار بوده اند و راست قامت با هر آنچه در توانشان بود- چه کم و چه بسیار- مبارزه کردند؛ مبارزه کردند تا سنگی از سنگ های این بوم کم نشود، تا خاکی از این خاک به باد نرود، تا من و تو در چشم برهم زدنی با هر آنکه دلتنگش هستیم، مکالمه ای را شروع کنیم و از خطوط پرآنتن مخابرات لذت ببریم تا آبی به آسانی و پاکی آب لوله کشی شده است بنوشیم، تا با وزش بادی که شیشه ها را کمی بلرزاند، گرم کننده ها را روشن و از گرمای آن وجودمان را گرم کنیم، تا با گفتن «می خواهم سفر کنم» گزینش های فراوان که هواپیما باشد یا اتوبوس یا قطار جلوی چشمانمان ردیف شوند و گیج بمانیم و سر درگم که کدام بهتر است و چه غافلیم! غافل از آنانی که درجایی روزگار سپری می کنند که از امکانات رفاهی هیچ نداشته و درجایی عنوان شهید پیش از نام هایشان جا خوش کرد که هیچ بود و هیچ.

عکس هایشان را که دیدیم، همه جوان بودند و تازه روزگار خوش جوانی را شروع کرده بودند. صورت های خوشحال، خنده ها و تبسم ها بر لب هایشان زیاد دلمان را می سوزاند و سوالی در ذهنمان پرسیده می شد که گناهشان چه بود که در عنفوان جوانی لبیک گفتند.

از «صفر مرزی» تا «صفر عاشقی» ، روایتی از پایمردی ٩ مردی که دیگر در دسترس نیستند!

گویی لب های گشوده درعکس هایشان پر ازحرف های ناگفته بود، پر از چشم های پرامید جهت آینده ای که فدای آینده ما شد. گویی می درخواست کردند از شگفت زده شدنشان وقت بمباران از سمت پاکستان و درد ها و ناله ها و تنهایی ها و بی کسی های زیادی را که تحمل کردند، بگویند. زمانی که در اوج جوانی با هر دلبستگی و وابستگی در دنیا به همه چیز یاعلی گفتند و راه علی را جهت علی وار ها ادامه گر شدند. حرف هایی که دیگر هیچ گوشی آنها را نشنید، هیچ جایی ضبط نشد، درهیچ کتابی و درهیچ نامه ای و درهیچ وصیتنامه ای نوشته نشد و در انبوهی از بغض ها دفن شد. مفهوم دیگری جز مجنون بودن جهت کشور عزیزمان ایران و مردمش ندارد. مفهوم دیگری ندارد این فداشدن جز عشق.

عشق فناشدن جهت وطن چه بی اندازه زیباست! درتاریخ کشور عزیزمان ایران هزاران نفر طعم آن را چشیده و راضی بودن از آن را بارها و چه درعالم خواب و رویا و چه درعالم هوشیاری و بیداری بر زبان آورده اند. هزاران نفر دیگر نیز مشتاقانه درپی آنند و جهت محافظت از کشور عزیزمان ایران و شهادت در برابر دشمن های متجاوز می کوشند.

مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد… هربار که از سر دلتنگی دست ها را سمت گوشی های تلفن می بری و بعد از آن دکمه تماس را لمس می کنی، جمله «مشترک مورد نظر در دسترس

تصور کشوری بدون حسی که از وجود آنان و پشتیبانی ارزش درکشور نشأت می گیرد، غیرممکن خواهد بود. اگر نباشند تا به کجا از دست می رویم و تا به کجا را از دست خواهیم داد؟ عالمی از پرسش های بی پاسخ پیش رو ی مان قد می شکند. اگر لحظه ای به نبودشان بیندیشیم. جوان و پیر ایران، مرد و زن ما و همه دربرابر آن که تعدی کند، با اقتدار درتمامی مرزهای خاکی و آبی و هوایی می ایستند تا اندیشه تجاوز به خاک کشور عزیزمان ایران زمین لحظه ای ذهن دشمن را به خود مشغول نکند و ثابت کنند که تا آخرین نفس حتی زیر بمباران آن هم درصفر ترین نقطه کشور دوام خواهند داشت تا دوام کشور عزیزمان ایران تا ابد محفوظ بماند.

اینجا تا چندی پیش به جای آنتن تلفن، آب پاک و شرب، گرمای بخاری و رادیاتور، بزرگراه ایمن و تردد انواع وسایل نقلیه و خوراکی های رنگارنگ، جوانانی بودند که نبود هیچ یک از امکانات توجهشان را به خود جلب نکرد و دمی از نبود آنها دلواپس نشدند. جوانانی بودند که قلبشان جهت قلب کشور عزیزمان ایران می تپید.

از «صفر مرزی» تا «صفر عاشقی» ، روایتی از پایمردی ٩ مردی که دیگر در دسترس نیستند!

و حالا این جا ٩ تن ازمشترکان مورد نظر دیگر در دسترس نیستند.

اخبار اجتماعی – شهروند

واژه های کلیدی: اخبار | ایران | امکانات | اخبار اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *